Wednesday, September 12, 2007

فراموشی ایران توسط مسئولین


چندی ست در گذر بر اخبار گوناگون رسانه های مختلف دیداری و شنیداری داخلی و خارجی و تار نماهای اینترنتی و شایعات اتوبوسی و نقل های محفلی و تازگی بلوتوث در مترو خبر از گرویدن جمعی از هموطنان عزیز به دین مسیحیت و گرایش بعضی اجتماعات کارگری به گروهای مارکسیستی و دیگر مر وجین ادیان مختلف و گروهای حامی برابری و عدالت خواه و آزادی طلب را میشنویم بر آن دارم که در این مقاله که از نظرتان میگذرد به تحلیل اجمالی این پدیده و آثار و تبعات آن در جامعه بپردازم .

کلیسا های خانگی

در یک نگاه گذرا به کانالهای فارسی زبان ماهواره میتوان به وضوح دید که حداقل سه چهار کانال 24 ساعته و چندین برنامهء چند ساعته هفتگی از سایر شبکه ها اعم از به اصطلاح سیاسی و تفریحی!، به پخش برنامه های مذهبی در رابطه با دین مسیحیت میپردازند که در اینگونه برنامه ها که ظاهراَ مخاطبین بسیاری نیز دارد، بینندگان خود را به تشکیل گروههایی دعوت میکند که با اجتماع در منزل اعضا به صورت دوره ای اقدام به ایجاد کلیسا های خانگی بپردازند و به تماشای برنامه های این شبکه ها بپردازند و پس از گرویدن به آئین مسیح همسایگان و دوستان خود را نیز که به گفته گردانندگان این برنامه ها از خشونت دین فعلی شان به تنگ آمده اند به این آئین دعوت کنند که در این دین هرگز به نام دین به آنها زور گفته نمیشود و مختار د برای به دست آوردن حقوق اجتماعیشان مبارزه کنند زیرا فلسفه دین شان، جدایی دین از حکومت است و در آیین مسیحیت چیزی بنام خشونت وجود ندارد!! که البته نویسنده بر این اعتقاد است که هیچ پیامبری ترویج خشونت نکرده و تمامی ادیان الهی برابرند و فقط برای رستگاری بشر آمده اند و همگی مهر ورزی را پیشه داشته اند حال این گونه افراد مذهبی از چه روی اینچنین قیاسی دارند جای بحث دارد که به این مقاله نمی گنجد اما ساده ترین و حتی عوامانه ترین برداشتی که از این استنباط میتوان داشت این است که با توجه به فشارهای اجتماعی که البته این روزها افزون تر از پیش نیز شده است فضایی را برای این گونه مر وجین بو جود آورده تا ایران مسلمان را بهترین محیط برای ترویج شریعت خود بیابند و رسالت خود را به انجام رسانند، و بگیر و ببند های جوانان تحت عنوان مبارزه با بد حجابی و پاک کردن جامعه از مظاهر( به نقل آقایان ) غربی و تنگ کردن فضای جامعه( علی الخصوص برای جوانان ) بدون تحقیق و مطالعه پیرامون اینگونه پدیده های جامعه و پیدا کردن راه کار مناسب برای مقابله با آنها ، فضای کاملاَ مناسبی را برای مبلغین مذاهب دیگر را به وجود می آورد ، و جوانان کم تجربه و مردم ساده دل ما هم به این اندیشه که تمام مشکلات سیاسی و اقتصادی ما ریشه در دین دارد و با تغییر دین میتوانند از آزادیهای اجتماعی (که صد البته حق مسلم آنهاست ) برخوردار شوند به این مذاهب روی می آورند که البته نباید از گناه دو دسته در این رابطه گذشت ، اول مسئولین نظام جمهوری اسلامی که هرآنچه کرده اند به نام دین کرده اند و به جامعه اینگونه باوراننده اند که ،: تصمیمات غلط و نداشتن تدبیر درست در اداره کشور و جامعه و سر منشاء تمام بی تدبیری دولتمردان اسلامی به نقصان دین مربوط است، که البته نباید هم بیشتر از این از جامعه انتظار داشت. در کشوری که بجز تلویزیون دولتی با یک دیدگاه ، تلویزیون دیگری نیست و نشریات هم از ترس توقیف جرائد طرح مشکلات و معضلات کشور را ندارند ، و فیلترینگ تقریباَ اکثر تار نماهای خبری در اینترنت چگونه مردم میتوانند تحلیل مناسبی از مسائل کشورشان داشته باشند و نباید از گناه تلویزیونهای سیاسی ماهواره ای گذشت که هر جا که اکثر مفسرانشان کم می آورند همه مشکلات ایران را به مذهب می چسبانند و اینگونه به مخاطبین خود القاء میکنند که اگر دین شخصی باشد مشکلات یک شبه حل میشود تا جایی که بعضی ها بر این باورند که سهمیه بندی بنزین نیز به دین بستگی دارد !!!... و وقتی که مسائل مذهبی درست شود همه چیز ارزان میشود مردم در خیابان به هم گل میدهند و یک شبه تهران نیویورک میشود.

ترویج سوسیالیسمِ

از طرف دیگر سروکله بقایای فسیل شد گان چپ سنتی ، ناگهان سر از خاک درآورده و توده ای های پیشین که بر این خیال اند که کسی از گذشته شان خبر ندارند ، هر کدام با یک اطاق و یک دوربین اقدام به تا سیس شبکه تلویزیونی نموده و پیشگام تر از مر وجین مسیحیت اقدام به تولید به اصطلاح !! برنامهء تلویزیونی نموده ، که البته همان منبر رفتن خودمان است که خطابه مارکسیستی میخواند و افراد مختلف این منبر شوی مارکسیستی را به لهجه های مختلف ایرانی اجرا مینمایند!! که وای خدا به داد برسد که ملای کمونیست چه از آب در میآید!! و واویلاست ، زمانی که از سخنان اینگونه افراد بوی تجزیه طلبی به مشام میرسد و به فکر تبدیل ایران به ایرانستانند !! که البته خیال باطل در سر می پرورانند زیرا که بیشمارند ایرانیانی که به بهای جان هرگز نمی گذارند که این گونه سود طلبان زمانی به اهداف شوم خود برسند .اما شیوه این فسیل شد گان بدین ترتیب است که با استفاده از فضای بو جود آمده ، و مشکلات کارگران عزیز جامعه به ترویج اندیشه های مارکسیستی خود میپردازند و راه حل تمام تبعیضات و مشکلات جوامع کارگری را سوسیالیسمِ میدانند و این قشر از جامعه را تشویق به تشکیل اتحادیه های کارگری کمونیستی میکنند و وعده میدهند که اگر سیاست سوسیالیستی اداره جامعه را به دست بگیرد دیگر هیچگونه مسئله ای باقی نمی ماند!! و این دسته کارگران را که بیشترین قشر جامعه ما را تشکیل میدهند نشانه گرفته اند و میدانند که با توجه به اینکه این قشر از جامعه که بیشتر وقت خود را به کار روز مره اختصاص میدهد زمان کمتری برای مطالعه دارد و اگر فرصتی بدست آورد آن را به رفع مسائل داخلی خانواده اختصاص میدهد (این مطلب را از این رو میگویم که خودم فرزند یک خانواده کارگری هستم ) و با توجه به این مسئله فرصت تحقیق پیرامون شنیده هایش را کمتر از، دیگر افراد جامعه دارد ، و نمیتواند، با توجه، به شرایطش به تجزیه و تحلیل مسائل اجتماعش بپردازد . و این مطلب را این افراد سوسیالیست خوب میدانند و سعی بر سوئ استفاده از آنها را دارند .و دیگر این مطلب را نمیگویند که اگر اندیشه های مارکسیستی راه حل تمام مشکلات جامعه بود چرا در کشورهای بلوک شرق که سالها با این شیوه اداره میشدند به آزادی نرسیدند و دست آخر به بهای تجزیه کشورشان از دست کمونیستها خلاصی یافتند و چرا اینهمه نارضایتی کارگری و... در روسیه وجود دارد که تازه سکّان دار جنبش مارکسیستی در جهان بود!!! و با اینهمه عدالت که در سوسیالیست هست چرا شوروی سابق تجزیه شد و هنوز کشورهای جدا شده نتوانسته اند از عقب ماندگی آن دوران نجات یابند !؟؟ البته باید گفت که تجربه گذشتگان نشان داده که در گذشته ایران نیز اینگونه افراد با طرح این اندیشه ها برای کارگران به فکر پیدا کردن همراه میگشتند تا از آنها به عنوان نردبانی برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند و حامیان آنها در گذشته هم کارگران بودند (همانند خسرو گلسرخی که در این راه به اعدام محکوم شد ) که با وعده رسیدن به برابری و آزادی ، آنها را با خود همراه میکردند . که باز هم باید از شبکه های سیاسی که داعیه استقلال ایران را دارند و از یک پارچگی ایران دم میزنند باید پرسید که چرا اینگونه افراد که در این تلویزیونها برنامه دارند در تلویزیونهای سوسیالیستی برای رسیدن به قدرت به فکر تجزیه ایرانند؟؟ آیا این مسائل قابل گذشت است یا به قول یکی از دست اندرکارانش نمادی از دموکراسی است.

در پایان امیدوارم که مسئولین کشور به جای بعضی رویا پردازی های بچه گانه و اختلافات جناحی به فکر رفع مشکلات اقتصادی و اجتماعی جامعه باشند و به جای پارازیت و فیلترینگ و توقیف ، با مطالعه و تحقیق به فکر رفع این مسائل ( بیکاری ، نبود آزادی ، فشار اقتصادی ) باشند و برای رفع پر معضل جامعه قبل از اتخاذ تصمیم باندیشند و به راه حل مناسب برسند و اول عواقب تصمیم را بسنجند بعد آنرا به مرحله اجرا درآوردند.

خوشحال میشوم نظرات خود را ایمیل کنید و این مقاله را برای کسانی که می شناسید ارسال نمائید .

حسین رستمی

2 comments:

Unknown said...

از شما متشکرم
مقاله بسیار زیبایی بود امیداست که تاثیر گزار باشد

Unknown said...

khobe montazer badiam