در گزارشی ۳۶ صفحه ای که به تازگی انتشار يافته، مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، پديده معروف به «رکود تورمی» در اقتصاد ايران و راه های مبارزه با آن را بررسی کرده است. در يک اقتصاد گرفتار «رکود تورمی»، چرخ فعاليت توليدی از نفس می افتد و، همپای با آن، سطح عمومی قيمت ها بالا می رود. پيامد گريز ناپذير اين پديده برای جامعه، هم گرانی و هم بيکاری است. بروز همزمان اين دو معضل، در حال حاضر، مهم ترين وجه مشخصه اقتصاد ايران است. حتی مراجع اقتصادی جمهوری پنهان نمی کنند که نرخ تورم در کشور با آهنگی شتابان پيش می رود. خبرگزاری فارس روز سه شنبه به نقل از حسين قضاوی، قائم مقام بانک مرکزی جمهوری اسلامی گزارش داد که نرخ تورم در آذر ماه سال جاری به ۱۷.۲ درصد رسيده و، به گفته همان مقام، انتظار می رود تا پايان سال «در سطحی پايين تر از ۲۰ درصد کنترل شود.» از سوی ديگر ميانگين سالانه نرخ رشد اقتصادی ايران طی سه سال گذشته در بهترين حالت بين پنج تا ۵.۵ در صد نوسان کرده است، حال آنکه برنامه پنجساله چهارم به ميانگين هشت درصدی اميد بسته بود و بخش بزرگی از جهان در حال توسعه، بدون برخورداری از درآمد های عظيم ارزی ايران، از نرخ رشدهای به مراتب بالاتری برخوردارند. مرکز پژوهش های مجلس در تحليل عوامل پديد آورنده تورم در ايران از جمله بر افزايش نقدينگی به دليل تزريق انبوه درآمدهای نفتی در شريان های اقتصادی تاکيد می کند، آن هم در شرايطی که دستگاه توليدی کشور به دليل ضعف خود نمی تواند عرضه کالا ها را در سطحی معادل افزايش حجم پول، بالا ببرد. و اما پايين بودن نرخ رشد کشور، به گفته مرکز پژوهش های مجلس، از عواملی چون تنگناهای ساختاری واحدهای توليدی، عدم وجود نيروی کارمتخصص و نبود تحرک سرمايه بين المللی منشاء می گيرد. به گفته همان منبع، توزيع نابرابر درآمدها در سطح جامعه نيز به «رکود تورمی» دامن می زند، زيرا قشر کوچکی از جامعه درآمدهای عمده را به خود اختصاص می دهد و با به کار گيری آن در فعاليت های غير توليدی، علاوه بر دستيابی به سودی سرشار، عايدات ساير افراد جامعه را نيز نصيب خود می کند. همان قشر کوچک با اين کار هزينه های زندگی را نيز بالا می برد و بدين سان به تورم دامن می زند، بی آنکه توليد و اشتغال به وجود آورد. مقابله با رکود تورمی در ايران، از ديدگاه همان منبع، نيازمند انضباط مالی دولت، استفاده بهينه از درآمد نفتی، استقلال بانک مرکزی و مجموعه ای از اصلاحات اقتصادی است، از جمله اصلاح ساختار مالياتی، اصلاح بازار های مالی، افزايش سرمايه گذاری های برخوردار از توجيه اقتصادی، پرهيز از سياست های انبساطی پولی، و جلوگيری از فعاليت های رانت جويانه مبتنی بر دلالی .با سپاس از یاران گرانمایه که این تارنما را به دوستانشان معرفی میکنند : حسین رستمی
Thursday, January 31, 2008
رکود تورمی در ایران با چاشنی گرانی و بیکاری
واقعا همينطور است؟!!؟
فعاليت «غير مجاز» صوتی و تصويری؛ برخوردها شديدتر می شود
اجرای قانون جديد«مجازات فعاليت های غيرمجاز در امور سمعی و بصری» به دنبال ابلاغ رسمی آن از سوی رييس جمهوری اسلامی آغاز شد. در قانون جديد که پس از فراز و فرود يک ساله و با وجود انتقادات برخی از نهادهای حکومتی از سوی مجلس هفتم به تصويب رسيد، مجازات توليدکنندگان يا دارندگان فيلم ها يا سی دی هايی که غيرمجاز خوانده شده اند، تشديد شده و حسب مورد از جريمه نقدی تا اعدام را در بر می گيرد. از شايعه تا واقعيت اولين اقدامی که فعاليت های صوتی و تصويری بدون مجوز را به طور رسمی در ايران جرم اعلام کرد، مصوبه ای است که در ۲۴ بهمن سال ۷۲ طی ۵ ماده و ۱۱ تبصره به تصويب مجلس شورای اسلامی رسيد. در آن مصوبه که طی ۱۴ سال گذشته از آن به عنوان قانون فعاليت های غيرمجاز سمعی و بصری نام برده می شد، «هرگونه اقدامی برای معرفی آثار غيرمجاز، فعاليت های فاقد مجوز، توليد، تکثير، توزيع و نگهداری آثار مستهجن و مبتذل و استفاده صغار در فعاليت های مزبور جرم» اعلام و برای هر مورد مجازات هايی در نظر گرفته شد. وقتی عصر دوشنبه ۸ آبان ۸۵ شايعه خودکشی هنرپيشه يک سريال تلويزيونی در تهران پخش شد، کمتر کسی فکر می کرد که آن «شايعه» سرآغاز تغييراتی در «قانون نحوه مجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعاليت های غير مجاز می نمايند»، مصوب سال ۱۳۷۲ مجلس شورای اسلامی شود و تشديد مجازات های در نظر گرفته شده را در پی داشته باشد. از آن پس، انتشار گسترده اخباری در خصوص برخورد انتشار «فيلم های خصوصی» از سوی مقام های نيروی انتظامی که از آن به عنوان «فيلم های مستهجن» ياد می کنند، در تمام يک سال گذشته ادامه داشت. برخلاف تقريبا ۳ دهه گذشته، که مقامات رسمی منکر وجود فساد به ويژه فساد جنسی در کشور بودند، در فاصله آبان ۸۵ تاکنون جزييات بسياری در خصوص وجود شبکه های تهيه و توليد فيلم های پورنو داخلی در کشور به طور رسمی در اختيار رسانه ها قرار گرفت. در همين مدت فرماندهان نيروی انتظامی و از جمله اسماعيل احمدی مقدم، فرمانده کل اين نيرو خود بارها در حضور خبرنگاران به توصيف نحوه توليد پورنوهای داخلی پرداختند و از دستگيری ده ها مرد و زن در اين خصوص خبر دادند تا جايی که تعدادی از متمهمان بازداشت شده در اين پرونده ها در شهرهای تهران و اصفهان به درخواست دادستان تهران به اعدام محکوم شده و حکم اعدام در مورد برخی از آنان به اجرا در آمد. کمتر از دو ماه پس از آغاز انتشار اخبار اوليه در مورد انتشار «فيلم های پورنو داخلی» تعدادی از نمايندگان مجلس شورای اسلامی از تهيه طرحی برای تشديد مجازات عاملان تهيه و توزيع فيلم های غير اخلاقی خبر دادند.
در دی ماه ۸۵ اين طرح که به«طرح اصلاح قانون نحوه مجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعاليت غير مجاز می کنند» شهرت يافت، در دستور کار مجلس شورای اسلامی قرار گرفت با اين تفاوت که ابعاد طرح از تشديد مجازات عاملان انتشار فيلم های پورنو فراتر رفت و شامل هرگونه فيلمی شد که مقام های حکومتی در ايران از آن با نام «فيلم های غير مجاز» نام می برند. «فيلم غيرمجاز» در سال های پس از انقلاب به دايره گسترده ای از فيلم های سينمايی خارجی، داخلی و هرگونه فيلمی اطلاق شده که نتوانسته از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز پخش دريافت کند. اما با انتشار کپی غيرقانونی چند فيلم سينمايی دارای مجوز همزمان با اکران در سينماهای کشور که با اعتراضاتی نيز مواجه شد، دايره «فيلم های غير مجاز» گسترش بيشتری يافت. بدين ترتيب، مجلس شورای اسلامی «طرح مجازات فعاليت های غيرمجاز در امور سمعی و بصری» را در ۲۲ خرداد ۸۶ به تصويب رساند. اين مصوبه مجلس، اما به تاييد شورای نگهبان نرسيد و اين شورا در تيرماه سال جاری اعلام کرد که با وجود نقايصی در اين طرح آن را برای اعمال تغييراتی به مجلس عودت داده است.گسترش اعدام انتشار خبر مصوبه مجلس با واکنش های مختلفی همراه شد.عباسعلی کدخدايی، سخنگوی شورای نگهبان در ۴ تير ماه به خبرگزاری فارس گفت:«طرح اصلاح قانون نحوه مجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعاليت غير مجاز دارند دارای اشکالات جزيی است و از نظر شورای نگهبان بايد مجازات سنگين تری برای برخی جرايم مطرح شده در آن در نظر گرفته شود.» وی اقدام دولت و مجلس برای تشديد مجازات فعاليت غيرمجاز صوتی يا تصويری را شايسته تقدير دانست، اما گفت:«در گذشته نسبت به توليد و توزيع کنندگان سی دی ها و نوارهای مبتذل در سطح جامعه برخوردهای خوبی صورت گرفته، ولی در سال های اخير هجوم غير اخلاقی از سوی توليد و توزيع کنندگان سی دی ها و نوارهای مبتذل افزايش يافته و برخی مجريان قانونی و محاکم قضايی قوانين و مقررات موجود را برای برخورد با اين مسئله کافی نمی دانستند.» احمد جنتی، دبير شورای نگهبان اما در نامه ای به تاريخ ۱۷ آذر ۸۶ به غلامعلی حداد عادل، رييس مجلس به وی اطلاع داد که بخشی از مصوبه مجلس«خلاف موازين شرع» است و يادآوری کرد که «چه بسا توليد آنها به انتشار فراوان منتهی نشود تا مفسد فی الارض باشند.» مرکز پژوهش های مجلس نيز در نظر کارشناسی خود که در پاسخ به استعلام کميسيون قضايی و حقوقی فراهم کرد، از تدوين چنين قانونی انتقاد و اعلام کرد که با وجود قانون مصوب سال ۷۲ نيازی به تشديد آن نيست. اين مرکز در گزارش خود، گسترش مجازات«مفسد فی الارض» و «مجازات محروميت از حقوق اجتماعی» را در مصوبه مجلس مجازات «بيش از اندازه» توصيف کرده و صدور حکم افساد فی الارض و اعدام در اين مورد را«هم از لحاظ شرعی و هم از لحاظ مقررات بين المللی محل تامل و ترديد» دانست. اين مرکز همچنين اعلام کرد:«به نظر نمی رسد تحميل کيفر اعدام به شخصی که ۱۰ پيام مخابراتی مستهجن ارسال کرده سياستی معقول و منصفانه باشد.»اجرای قانون جديد با وجود ابهام و انتقاد در اين مصوبات، خبرگزاری دولتی ايرنا گزارش داده است که اجرای قانون جديد با ابلاغ محمود احمدی نژاد آغاز شده است. قانون ابلاغ شده در عين تاکيد «افساد فی الارض» و حکم «اعدام» برای اقدام کنندگان به توليد يا توزيع فيلم و سی دی هايی غير مجاز «مستهجن»، با قيد يک تبصره برای رفع مشکل شورای نگهبان تعيين کرده که «ساير عوامل توليد، تکثير و توزيع عمده آثار سمعی و بصری مستهجن چنانچه از مصاديق فساد فی الارض نباشد، به مجازات شلاق از ۳۰ تا ۷۴ ضربه و جزای نقدی از ۱۰ تا ۵۰ ميليون ريال و محروميت اجتماعی از ۲ تا ۵ سال محکوم می شوند.» در قانون جديد، بخش مربوط به فيلم ها و فعاليت های صوتی و تصويری غير مجاز بسيار گسترده شده و از تهيه و تکثير شو يا فيلم های بدون مجوز وزارت ارشاد تا تهيه فيلم های پورنو را در بر می گيرد. براساس اين قانون، وجود بيش از ۱۰ نسخه «توليد و توزيع عمده»به شمار می رود. دبيرخانه شورای اطلاع رسانی دولت در اطلاعيه ای به مناسبت آغاز اجرای«قانون جديد سمعی و بصری» اعلام کرده که بر اساس اين قانون«هرگونه فعاليت تجاری در زمينه توليد، توزيع، تکثير و عرضه آثار، نوارها و لوحهای فشرده صوتی و تصويری نياز به اخذ مجوز و برچسب مخصوص از وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی دارد و بايد براساس برچسب مخصوص وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عرضه شوند و متخلفان از اينامر به جريمه نقدی از ۱۰ ميليون ريال تا ۱۰۰ ميليون ريال محکوم می شوند.» طبق اين قانون، نيروی انتظامی موظف است ضمن ممانعت از فعاليت اين گونه اشخاص و مراکز، نسبت به پلمپ اين گونه مراکز و دستگيری افراد طبق موازين قضايی اقدام کند. براساس اين قانون، هرشخص حقيقی ياحقوقی که مبادرت به هرگونه عملی برای معرفی آثار سمعی و بصری غيرمجاز به جای آثار مجاز کند و يا با تکثير بدون مجوز آثار مجاز، موجب تضييع حقوق صاحبان اثر شود، «بر حسب مورد، علاوه بر مجازات جعل و پرداخت خسارت وارده در جايی که تضييع حق موجب خسارت مالی است، در صورت مطالبه صاحبان اثر، خسارت وارده را جبران ميکند و در هرحال به جريمه نقدی از دو ميليون تا ۲۰ميليون ريال محکوم می شود.» اين قانون همچنين«انتشار اينترنتی آثار مستهجن و مبتذل ازطريق ارتباطات الکترونيکی و سايت های کامپيوتری يا وسيله و تکنيک مشابه ديگر از مصاديق تکثير و انتشار محسوب و مرتکب حسب مورد به مجازات مقرر در اين قانون محکوم می شود.» قانون جديد همچنين رسيدگی به اتهامات افرادی را که با استناد قانون جديد بازداشت می شوند، برعهده دادگاه انقلاب گذاشته شده و قانون سال ۷۲ را ملغی اعلام کرده است .تهیه و تنظیم اخبار : حسین رستمی
«زمینه های قانونی و فرهنگی قتل های ناموسی در ایران»
فعالان حقوق بشر و رسانه های داخلی با اعلام دو مورد قتل ناموسی در مناطق کردنشين ايران درباره افزايش اين قتل ها در گوشه وکنار ايران هشدار داده اند. قتل های ناموسی به قتل هايی اطلاق می شود که پدر، همسر، برادر، فرزند و به طورکلی مردی از خويشاوندان نزديک زنی، او را به اتهام روابط نامشروع يا امتناع از ازدواج اجباری ويا اتهاماتی مشابه آن به انگیزه حفظ ناموس او را به قتل می رساند.
سامان رسول پور، روزنامه نگار و عضو هيئت اجرايی سازمان حقوق بشر کردستان، درباره دو مورد قتل اخير در مناطق کردنشين ايران، می گويد: يکی از این قتل ها توسط برادر و ديگری توسط پدر مقتولان انجام گرفته است. سامان رسول پور می افزاید:«در روستای نزديک شهر سقز يک دختر بيست وسه ساله به نام شنو فرهادی به دليل امتناع ورزيدن از ازدواج اجباری و يا تحميلی به دست برادرش به طور فجيعی به قتل رسيده است.هرچند که قاتل متواری شده، ولی خانواد مقتول هم تا کنون به دليل تعصبات خانوادگی وبافت سنتی که داشتند شکايتی نکرده اند.» او اضافه می کند:« مورد دوم در شهر اشنويه اتفاق افتاده ومردی دختر جوانش را به دليل اين که قبل از ازدواج باردار شده به قتل رسانده ودر اين مورد قاتل بازداشت شده است.» در مورد ميزان قتل های ناموسی در ايران آمارهای متفاوتی ارائه می شود.برخی مسئولان بيست درصد وبرخی ديگر سی درصد قتل هايی را که در کشورانجام می گيرد درزمره قتل های ناموسی تخمين زده اند. بر اساس آخرين برسی انجمن جامعه شناسان ايران در فاصله سال های ۷۶ تا ۸۰ در ايران بيش از هفت هزار قتل انجام گرقته که ۴۰۰ مورد آن قتل های ناموسی بوده اند. کارشناسان وحقوقدانان می گويند اين آمارها فقط نماينگر بخشی از قتل های ناموسی است که در ايران انجام می گيرد.
نعمت احمدی، حقوقدان، در اين زمينه می گويد:« ما از بسياری از اين قتل ها خبر دار نمی شويم و می توان گفت آمار دقيق در اين زمينه وجود ندارد. خيلی از اين قتل ها اصولا روزنامه ای نمی شود، و خبر آنها به رسانه ها نمی رسد و ما اطلاعی ازانها پيدا نمی کنيم که بتوانيم يک امار مناسبی را داشته باشيم. خبر برخی قتل ها فقط از طريق روابط عمومی دادگستری به نشريات منتقل می شود.» آقای احمدی می افزايد:« قتل هايی از اين دست را درحاشيه شهرها وشهرها شاهد هستيم وناشی از آن تضاد فرهنگی است که ميان زندگی روستايی و شهری به وجود می ايد. نوسانات اقتصادی و مشکلات اجتماعی از عوامل مهمی هستند که به اين قتل ها منجر می شوند.» طبق بررسی های جامعه شناسان وحقوقدانان در ايران علت اصلی بروز چنين قتل هايی، ادامه و حتی افزايش آنها در مناطقی از کشور، ساختار نظام قضايی ايران می دانند که بر پايه شريعت اسلام است. در اين مورد بايد از ماده ۶۲۰ قانون مجازات اسلامی ياد کرد. نعمت احمدی حقوقدان در اين خصوص می گويد:«برابر ماده ۶۲۰، هرگاه مردی زن خود را در يک رختخواب با يک مرد اجنبی ببيند و او را بکشد از مجازات قتل بری است. اين را ما درقانون داريم. قتل وقتی توسط پدر، برادر شوهر وساير بستگان انجام می گيرد به انگيزه دفاع از ناموس صورت می گيرد». آقای احمدی می افزاید:« اما (این قتل ها) احراز واثبات شده نيست و در بسياری از موارد بعد می شود که اصل يک چنين مطلبی نبوده ويک شبه ای بوده حتی من موردی را اخيرا شاهد بودم که دختری را برادرش در يکی از شهرهای ايران کشته بود وقتی جسد اورا به پزشک قانونی بردند آن دخترباکره بود.»
به نظر آسيب شناسان اجتماعی در ايران بسياری از مردانی که مرتکب قتل های ناموسی می شوند مبتلا به بيماری های جسمی وروحی هستند واکثرا متعلق به قشرهای پايين ومحروم جامعه اند که زن را مايملک خود می دانند. مهرانگيز کار، حقوقدان ونويسنده و پژوهشگر مسايل زنان، می گويد:« دراين مورد خاص قوانين ظالمانه وبافت اجتماعی ايران دست به دست هم داده اند.» مهر انگيز کار می افزايد:« وقتی يک نظام حکومتی قانونگذاری می کند بر پايه نظام قبيله ای وعشيره ای وآ ن دسته از آداب ورسوم وسنت هايی را که در جوامع خيلی ابتدایی مشروعيت دارد را تبديل به قانون می کند البته قتل های ناموسی هم به تبعيت از آن افزايش پيدا می کند.» افزون بر اين، به گفته حقوقدانان اقدامات دولت در به کار گيری طرح هايی همچون طرح امنيت اجتماعی در تقويت نگاه جامعه به زن به عنوان کسی که هرنوع رابطه اوبا جنس مخالف ويا حتی لباس پوشيدن او بايد کنترل شود يک نوع فرهنگ سازی محسوب می شود و به قتل های ناموسی هم در جامعه دامن می زند. مهر انگيز کار می گويد:«وقتی يک حکومتی فرهنگ سازی می کند برای اينکه به جامعه به قبولاند که جای زن درخانه است و حرکت غير موزونی از نگاه افراطيون دينی که از طرف زنان مشاهده بشود مصداق يک حرکت غير اخلاقی رادارد ومستوجب مجازات است طبيعی است که جامعه تحت تاثير اين فرهنگ سازی قرار می گيرد.» او می افزاید:« من فکر می کنم که اين فرهنگ سازی به اندازه کافی در اين سه دهه انجام شده است خوب گاهی به بهانه ارزش های اسلامی وگاهی به بهانه ارزش های اخلاقی به صورت مطلق واغلب به بهانه انکه می خواهيم يک جامعه آرمانی درست کنيم وهمان طور که می بينيم به جای آنکه آن جامعه آرمانی به ادعای آنها درست شود جامعه ای پر از جرم وجنايت درست شده است.» به گفته کارشناسان نبود قوانين عادلانه در جمهوری اسلامی موجب شده که در سال های اخير علاوه بر مردانی که اقدام به قتل های ناموسی می کنند زنان نيز در مواردی در پاسخ به اعمال غير انسانی وغير اخلاقی مردان دست به ارتکاب قتل بزنند. گرچه قتل مردان به دست همسرانشان مجازات های سختی را به دنبال دارد ودر زمره قتل های ناموسی محسوب نمی شود اما به گفته حقوقدانان پديده ای نوظهور در کشور است .با سپاس و تشکر از یارنی که با ایمیلهای خود من را مورد لطف و محبت خود قرار میدهند و پشتیبان نظری این تارنما هستند : حسین رستمی
شرح پیامدهای جانبی برای پنج بیصلاحیت
بحران گاز و واکنش دولت به انتقاد ها
غلامحسين الهام، سخنگوی دولت محمود احمدی نژاد، دوشنبه شب، درباره صادرات گاز ترکمنستان به ايران گفت: «کسانی که نفع اقتصادی و شراکت مالی با کشور ترکمنستان دارند، در سرمای بیسابقه و گسترده چند روز گذشته برای رسيدن به اهداف سياسی و منافع شخصی، سعی کردند از طريق قطع شدن گاز ترکمنستان، به مردم فشار وارد کنند.» پس از قطع صادرات گاز ترکمنستان به ايران در روز هشتم دی ماه و کاهش شديد دمای هوا، گاز مصرفی بيش از ۱۸ استان ايران قطع و يا دچار افت فشار شد. سخنگوی دولت محمود احمدی نژاد افزود: «ما از اين افراد میخواهيم به خاطر منافع مالی و سياسی، منافع ملی را قربانی نکنند.» وزارت امور خارجه جمهوری ترکمنستان پس از قطع صادرات گاز گفت که جمهوری اسلامی به تعهدات مالی خود عمل نکرده و به همين دليل، تعمير لوله انتقال گاز به ايران با مشکل روبرو شده است. مسوولان جمهوری اسلامی اين موضوع را رد کردند و وزير نفت ايران گفت: «تا زمانی که جمهوری ترکمنستان صدور گاز را از سر نگيرد، با آن کشور مذاکره ای انجام نخواهد شد». بحران گاز و سرما مشکلاتی را برای مردم استان های مازندان، گيلان، گلستان، اردبيل، کردستان، آذربايجان غربی و شرقی و ديگر نقاط ايران به وجود آورد، از جمله مراکز تحصيلی و آموزشی، بيمارستان ها، نانوايی ها تعطيل شدند. همچنين قيمت وسايل گرمازا و نان در برخی از شهرها، چند برابر شد. نارضايتی مردم از اين موضوع باعث شد که از جمله، در قائم شهر معترضين با حمله به فرمانداری اين شهر، به وضعيت موجود اعتراض کردند. در پی اين رويدادها و ابراز نارضايتی عمومی از ناتوانی دولت محمود احمدی نژاد درمديريت بحران، دولت وی اقدام به قطع جريان گاز واحدهای صنعتی کرد تا جريان گاز را به سوی منازل هدايت کند. اين موضوع نيز موجب توقف توليد در کشور و بيکاری هزاران کارگر شد.
حسن فتحی در خصوص سخنان سخنگوی دولت که افرادی را بدون ذکر نام، مسئول قطع صادرات گاز به ايران دانسته است، گفت:«دولت آقای احمدی نژاد هر گاه با مشکلاتی مواجه شده که بار آنها روی دوش مردم بوده، سعی کرده است با متهم کردن افراد و گروه های ديگر، مسئوليت خود را متوجه ديگران کند.» وی اشاره کرد:«اتهاماتی که آقای احمدی نژاد و وزيرانش وارد می کنند، يا متوجه اصلاح طلبان بوده است و يا اينکه اشارات مبهمی می کنند.» به اعتقاد آقای فتحی، «دولت آقای احمدی نژاد که خود را به دستگاهی پاسخگو نمی بيند، هر چه را که می خواهد،عنوان می کند.» اين روزنامه نگار افزود: «مشابه چنين اتهام زنی هايی هم در گذشته وجود داشته است که در اين باره می توان به پرونده هسته ای اشاره کرد. اما چه کسی می تواند از اين موضوع نفع ببرد که ميليون ها ايرانی از سرما بلرزند و عده ای هم جان خود را از دست بدهند.» او اضافه کرد: «متاسفانه دولت مسايلی را به ديگران نسبت می دهد که هيچ توجيه اصولی ندارد. حرف زدن خيلی راحت است، اما آيا برای اينگونه حرف ها می توانند سندی ارائه دهند؟ که تصور نمی رود وجود داشته باشند. اينها فقط مصرف داخلی دارد، وگرنه دستگاه های امنيتی کشور می توانستند اين افراد را بازداشت کنند تا محاکمه شوند.» حسن فتحی به اين پرسش که اتهامات دولت تا چه اندازه می تواند بر روی افکار عمومی تاثيرگذار باشد، پاسخ داد:«اگر اين اتهامات در افکار عمومی تاثيرگذار بود، افکار عمومی آن را می پذيرفت و با آقايان همراه می شد، ولی وضع آنچنان است که حتی تلويزيون که دولتی است، اين مسايل را منعکس نمی کند.» وی گفت:«دولت بايد توجه داشته باشد اتهاماتی که وارد می کند، تاثير منفی دارد، زيرا اين نشاندهنده ضعف دولت تلقی می شود که يک گروه با دولت ترکمنستان مذاکره کرده و باعث قطع صادرات گاز شده باشند با سپاس از اینکه این تارنما را انتخاب و به دوستان خود معرفی میکنید از فیلتر شکن استفاده کنید و نظرات خود را ارسال نمائید : حسین رستمی.»
«طرح دولت ایران برای سهميه بندی گازوييل»
پس از اظهارات متناقض در باره ی سهميه بندی گازوئيل که پيش از اين از سوی مسولان دولت نهم و برخی نمايندگان مجلس هفتم تکذيب شده بود ، روز سه شنبه مديرعامل شرکت پخش فرآورده های نفتی خوزستان از اجرايی شدن طرح سهميه بندی گازوئيل در کشور خبر داد. محمد ابراهيم ضيغمی با اعلام خبر اجرای طرح سهميه بندی گازوئيل در کشور به ايسنا گفت: «در حال حاضر مشغول نصب تجهيزات موردنياز برای اجرای اين طرح در جايگاهها هستيم. مالکان خودروهای گازوئيلی میتوانند با مراجعه به سايت اينترنتی که به همين منظور ايجاد شده است ثبتنام کرده و نسب به تهيه کارت سوخت خود اقدام کنند». درهمين حال يک عضو کمسيون انرژی مجلس نيز با تاييد اين خبر گفت که «رييس جمهوری برای ساماندهی مصرف گازوئيل، پيشنهاد سهميه بندی اين فرآورده نفتی را به زودی به مجلس ارائه خواهد داد». محمد کريميان، نماينده مردم سردشت و پيرانشهر گفت : «طرح سهميه بندی گازوئيل راهی برای کنترل مصرف آن خواهد بود که اين پيشنهاد از سوی دولت مطرح شده است. چنانچه دولت زمينه مناسب را برای سهميه بندی گازوئيل فراهم کند، اجرای اين پروژه می تواند از مصرف بی حد و حصر آن جلوگيری کند». اين عضو کميسيون انرژی مجلس هفتم همچنين گفت: اميدوارم اجرای طرح سهميه بندی گازوئيل همانند سهميه بندی بنزين برای مردم مشکل ساز نباشد. البته مشکل سهميه بندی بنزين هم تنها عرضه نکردن بنزين آزاد است. سال گذشته برای تامين سوخت کسانی که بنزين سهميه بندی شده پاسخگوی نياز آنها نيست، عرضه بنزين آزاد برنامه ريزی شد اما دولت با اجرا نکردن اين طرح زمينه را برای سوء استفاده برخی افراد فراهم کرد. پيش از اين شرکت ملی فرآورده های نفتی نيز روز ۲۳ دی ماه اعلام کرد که «بر اساس مصوبات نمايندگان منتخب ويژه تبصره ۱۳ قانون بودجه سال جاری و به منظور ساماندهی توزيع و مصرف سوخت خودروهای ديزلی، در آينده نزديک توزيع نفت گاز(گازوئيل) به خودروهای ديزلی بوسيله کارت هوشمند سوخت انجام خواهد شد» و بر همين اساس تمام صاحبان خودرو های ديزلی را موظف به ثبت نام جهت دريافت کارت سوخت گازوئيل کرده بود.
هر چند که در سال های گذشته همواره مصرف گازوئيل در کشور بالا بوده است ، اما ايران در سال های گذشته وارد کننده ی اين سوخت نبود و نياز داخل از توليد داخلی اين سوخت تامين می شد. اما در دوسال اخير بنا به آنچه که دولت نهم «استفاده بی رويه بخش های صنعتی و تجاری و حمل و نقل» از اين سوخت عنوان کرده، ايران اين سوخت را نيز همانند بنزين از کشورهای ديگر وارد می کند. بنا برگزارش های منتشر شده هم اکنون ايران روزانه ۱۰ تا ۱۲ ميليون ليتر گازوئيل نيز وارد می کند. اين درحالی است که پس از سهميه بندی بنزين، گازوئيل تبديل به پرمصرف ترين سوخت کشور شد، تا جايی که شرکت فرآورده های نفتی اعلام کرد: «مصرف گازوئيل کشور در روز دوشنبه ۸ بهمن ماه به ۱۳۶ ميليون و ۷۰۰ هزار ليتر رسيده است». بنا بر آمار شرکت فرآورده های نفتی که در خبرگزاری فارس منتشر شد ، در ۱۰ ماهه گذشته بيش از ۴۴ ميليارد و ۷۳۸ ميليون و ۱۳۰ هزار ليتر بنزين و گازوئيل در کشور به مصرف رسيده که سهم بنزين مصرفی از اين رقم ۱۹ ميليارد و ۷۶۹ ميليون و ۶۱۰ هزار ليتر و گازوئيل مصرفی نيز ۲۴ ميليارد و ۹۸۶ ميليون و ۵۲۰ هزار ليتر بوده است. اين درحالی است که پيش از اين وزارت نفت ميانگين مصرف روزانه گازوئيل در کشور را کمتر از ۹۰ ميليون ليتر اعلام کرده بود.
خبر سهميه بندی گازوئيل از سال آينده در حالی از سوی يک مدير استانی و يک نماينده مجلس مطرح می شود که در طول سال گذشته بسياری از خبرهايی که از اهميت بالايی برخوردار بوده و می توانسته اند واکنش سياستمداران منتقد دولت و رسانه ها را در پی داشته باشند ، همواره اين چنين و ابتدا از سوی مديران شهرستان ها منتشر شده است. اين شيوه پس از اعلام خبر سهميه بندی بنزين و واکنش های مختلف به اين موضوع ، به يک رويه در دولت نهم تبديل شده است. ۱۶آذرماه امسال استاندار آذربايجان غربی در جلسه ی مشترکی با مدير کل حمل و نقل وزارت کشور از خروج بنزين و گازوئيل از سبد حمايتی دولت از ابتدای سال ۱۳۹۱ خبر داد. اين خبر در حالی در آذرماه منتشر شد که چندی بعد محمود احمدی نژاد ، در ۲۵ دی ماه با ابلاغ قانون توسعه حمل و نقل و مديريت مصرف سوخت اين خبر را تاييد و اعلام کرد که حداکثر تا ابتدای سال ۱۳۹۱ بايد بنزين و گازوئيل از سبد حمايتی دولت خارج شوند. درهمين حال بسياری از منتقدان طرح دولت در سهميه بندی بنزين نيز تاکيد رييس جمهور در ابلاغيه توسعه حمل ونقل و مدريت سوخت را دليلی بر قطعی بودن سهميه بندی گازوئييل دانستند. آقای احمدی نژاد دربخشی ازابلاغيه خود تاکيد کرده بود: دولت مکلف است به بهينهسازی مصرف انرژی (از طريق عرضه بنزين و گازوئيل در بخشهای حمل و نقل و صنعت و کشاورزی با اولويت کارت هوشمند سوخت، احداث جايگاههای عرضه گاز، حمايت از ابداعات و اختراعات مؤثر در کاهش مصرف سوخت)، بهينهسازی توليد خودرو ( از طريق توليد خودروهای گازسوز، تأمين تجهيزات استفاده از گاز توسط خودروها، حمايت از توليد خودروهای برقی، دونيرويی (هيبريدی) و کممصرف، استانداردسازی توليد خودروی سبک و سنگين و موتورسيکلت در مصرف سوخت و کاهش آلايندگی) و خروج بنزين و گازوئيل از سبد حمايتی ،حداکثر از ابتداء سال ۱۳۹۱ هجری شمسی اقدام کند. همچنين تاکيد رييس جمهوری اسلامی بر « تخفيف در حقـوق ورودی و سود بازرگانی واردات ناوگان حمل و نقل همگانی، خودروهای کممصرف، خودروهای گازسوز، نفتگاز(گازوئيل)، برقی و دونيرويی ،قطعات و تجهيزات مربوطه» در اين ابلاغيه از ديگر علائمی بود که بسياری آن را علامت های سهميه بندی گازوئيل درسال آينده می دانستند با سپاس بسیار از اینکه این تارنما را معرفی میکنید : حسین رستمی.
آخرين تلاشها در آخرين روزها
Wednesday, January 30, 2008
اخبا کوتاه اما خواندنی از تهران همچنان سرد
ايران، رانت نفتی و کشمکش هميشگی جناح های سياسی
با سپاس از یاران گرانمایه این تارنما را به دوستانتان معرفی کنید : حسین رستمی
«رای گيری برای قطعنامه تحریم ایران چند هفته طول می کشد»
ديپلمات های مستقر در سازمان ملل می گويند که زمان رای گيری برای پيش نويس سومين قطعنامه تشديد تحريم ها عليه جمهوری اسلامی ايران چند هفته ديگر خواهد بود. نمايندگان ۱۵کشور عضو شورای امنيت سازمان ملل، روز دوشنبه در نشستی غير رسمی و به صورت جداگانه پيش نويس قطعنامه جديد تحريم ايران را که از سوی گروه ۱ + ۵ شامل آمريکا، فرانسه، بريتانيا، روسيه، چين، همراه با آلمان ارائه شده است، مورد بحث و بررسی قرار دادند. روند تنظيم و تصويب قطعنامه سوم تحريم عليه ايران، به دليل سرپيچی جمهوری اسلامی از اجرای قطعنامه های پيشين شورای امنيت، آغاز شده است. ليو ژنمين، نماينده چين روز دوشنبه به خبرنگاران گفت آماده شدن شورای امنيت برای رأی گيری در مورد پيش نويس قطعنامه تحريم ايران، چند هفته طول خواهد کشيد. اعلام این زمان بندی در حالی صورت می گیرد که محمد البرادعی، مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی قرار است تا ماه مارس گزارش تازه ای از نحوه همکاری جمهوری اسلامی با آژانس درباره شفاف سازی برنامه اتمی خود ارائه کند. تهران از شورای امنیت سازمان ملل خواسته است تا ارائه گزارش آژانس، روند تصویب قطعنامه جدید را به تاخیر اندازد.
باز کردن راه برای اقدامات ديگر
در همين حال، کاندوليزا رايس، وزير امور خارجه ايالات متحده گفت: قطعنامه جديد سازمان ملل عليه ايران بايد تحريم ها را تشديد کند و بتواند راه را برای اقدامات ديگر عليه برنامه هسته ای ايران هموار سازد. خانم رايس در پاسخ به اين سوال که آيا متن توافق شده در نشست هفته گذشته برلين انتظارات آمريکا را برآورده می کند، گفت: «اين موضوعی مخفی نيست که قطعنامه ای از اين دست محصول مذاکرات صورت گرفته است.» وی که همراه همتای استراليايی خود در يک کنفرانس خبری سخن می گفت، افزود: «مسئله مهم اين است که این ( قطعنامه) تحريم ها را عليه ايران تشديد کند و راه های تازه ای را باز کند که امکان بازرسی محموله های دريايی از آن جمله است.» اعضای شورای امنيت سازمان ملل در نشست های جداگانه خود اقداماتی چون ممنوعيت و محدوديت های اجباری برای سفر برخی مقامات، توقيف دارايی های ايران، صدور اعتبارنامه، نظارت مالی، بازرسی از محموله های دريايی و همچنين ارائه ضرب الاجل به ايران برای همکاری را که در متن پيش نويس ارائه شده است بررسی کردند. اين پيش نويس پس از آن تهيه شد که وزيران امور خارجه کشورهای عضو گروه ۱ + ۵ هفته گذشته در برلين گردهم آمدند و درباره صدور قطعنامه سوم به توافق رسيدند. جمهوری اسلامی ايران تهديد کرده است که اگر تحريم های جديدی تصويب شود، ايران «عکس العمل جدی» نشان خواهد داد. منوچهر متکی، وزير امور خارجه جمهوری اسلامی، روز دوشنبه در کنفرانسی خبری، بيانيه گروه ۱+۵ را «فرار به جلو» خواند و گفت: «ورود ناگهانی ۱ + ۵ به اين موضوع و تصميم گيری شتاب زده آنها تنها می تواند نشان دهنده اين باشد که از نتايج احتمالی گزارش آتی آژانس نگرانی هايی وجود دارد.» وزير امور خارجه ايران گفته است که عکس العمل ايران بعدا اعلام خواهد شد. شورای امنيت تاکنون با تصويب دو قطعنامه ۱۷۳۷ (مصوب بهمن سال ۱۳۸۵) و ۱۷۴۷ (مصوب فروردين سال جاری) جمهوری اسلامی را به خاطر سرپيچی از ضرب الاجل تعيين شده برای تعليق غنی سازی اورانيوم مشمول تحريم هايی کرده است. شورای امنيت سازمان ملل و آژانس بين المللی انرژی اتمی، از جمهوری اسلامی خواسته اند که غنی سازی اورانيوم را که می تواند مصرف نظامی هم داشته باشد، متوقف کند. جمهوری اسلامی ايران با رد قطعنامه های سازمان ملل و تعليق غنی سازی اورانيوم گفته است: برنامه های هسته ايش، اهداف صلح آميز دارد و برای توليد سلاح اتمی نيست.با سپاس بسیار تهیه و تنظیم خبر : حسین رستمی .
برخورد متفاوت با بهاييان؛ زمينه ها و عاملان
خشونت مدام از همان نخستين روزهای پيدايش مذهب بابی و شکل گيری بهاييت، روحانيت شيعه آنان را «فرقه ضاله» ارزيابی و به ارتداد، فعاليت جاسوسی در پوشش مذهب، همکاری با سازمان های جاسوسی خارجی، همکاری با سلطنت و... متهم کرد و کمر به نابودی آنان بست. سيد محمد علی باب، بنيانگذار بابيت به تحريک روحانيون شيعه و به دستور اميرکبير اعدام شد. تاريح قاجاريه از دوران ناصری به بعد، ده ها فتوای قتل عليه بابيان و بهاييان، ده ها مورد هجوم متعصبان شيعه به خانه های بابيان و بهاييان، قتل عام، کشتار، غارت و آتش زدن خانه های پيروان اين مذهب را ثبت کرده است. دشمنی با بهاييان چندان در جامعه رواج داشت که متهم کردن مشروطه خواهان به «بابی گری»، مهم ترين سلاح نظری مستبدان به دوران انقلاب مشروطه بود و جالب آنکه حتی آزادی خواه ترين رهبران فکری و سياسی مشروطه نيز سرکوب و کشتار بهاييان را ناديده گرفته و در مواردی تاييد کرده اند. مبارزه خشونت آميز فکری و عملی روحانيت شيعه با بابيان و بهاييان حتی به دوران پهلوی اول نيز متوقف نشد. آيت الله بروجردی، بزرگ ترين مرجع تقليد شيعه در دهه سی، به دوران قدرت گيری حزب توده متمايل به چپ، سرکوب بهاييان را چون يکی از مهم ترين برنامه های زندگی مذهبی خود پی گرفت تا جايی که روزنامه های اين دوران، دست کم هر ماه يک بار، گزارش هايی را در باره قتل عام، کشتار و غارت خانه های بهاييان در روستاها و شهرهای مختلف ايران، که اغلب به تحريک و رهبری روحانيون و با حمايت آشکار مرجع تقليد رخ می داد، منتشر کرده اند. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ نيز اين مبارزه به شدت ادامه يافت؛ از جمله حجه الاسلام فلسفی، نماينده آيت الله بروجردی، با شاه ملاقات و از سوی بزرگ ترين مرجع تقليد شيعيان، شاه را به سرکوب بهاييان ترغيب کرد. توصيه آيت الله موثر افتاد و به گزارش روزنامه ها، تيسمار باتمانقليج، رييس وقت ستاد ارتش، در راس افسران و سربازان و به دستور شاه، مراکز مذهبی بهاييان را اشغال و تخريب کرد. روحانيون شيعه در دهه های ۴۰ و ۵۰ بهاييان را به همکاری با پهلوی دوم متهم کردند. همزمان برای مبازه فکری و عملی با بهاييان «انجمن حجتيه» بر پا و چندان از آن حمايت شد که اين سازمان به يک سازمان قوی سراسری بدل شد.بهاييت تنها مذهبی در ايران است که روحانيت شيعه برای مبارزه با آنان نهاد ويژه ای تاسيس کرده است. دشمنی با بهاييان چندان ريشه دار و مستمر بود که حتی در روزهای انقلاب، در کنار اشغال و تخريب نهادهای مالی و امنيتی حکومت، کشتن و تخريب و آتش زدن خانه های بهاييان فراموش نشد و از جمله در قريه سعدی شيراز، بهاييان قتل عام شدند. پس از انقلاب، اموال و مراکز مالی و مذهبی بهايی و اموال بهاييان معروف مصادره شد و تعدادی از بهاييان در سه دهه گذشته زندانی و اعدام شدند. سکوت اپوزيسيون و اصلاح طلبان برخورد متفاوت با بهاييان به روحانيت شيعه محدود نشده و دامن اپوزيسيون و منتقدان جمهوری اسلامی را نيز گرفته است. از عصر قاجاری تا چند سال پيش، سرکوب نهادينه شده و مستمر بهاييان، اغلب، با سکوت گرايش های غير حکومتی و اپوزيسيون، حتی سازمان های چپ مدافع آزادی اديان، همراه بوده است. در چند سال گذشته برخی چهره های برجسته جناح های حکومتی، از جمله اصلاح طلبان مذهبی، گه گاه، به سرکوب پيروان برخی مذاهب از جمله دراويش شيعه اعتراض کرده اند، اما سرکوب خشن بهاييان، اگر نه با تاييد، که دست کم با سکوت کامل همه جناح های حکومتی رو به رو بوده است. راديکال ترين چهره های سياسی و نظری رفرميست های مذهبی، که در محافل آکادميک و بحث های نظری از «نسبيت اديان»، «صراط های گوناگون» و «گفت و گوی آزاد همه اديان و تمدن ها» سخن گفته اند، در باره سرکوب بهاييان سکوت کرده و در دفاع از سکوت يا تاييد خود آنان را «يک فرقه سياسی خارجی ساخته» و «يک جريان و تشکيلات غير مذهبی» توصيف کرده اند. آموزه های بهايی و برخورد متفاوت روحانيت تفاوت برخورد نظری و عملی روحانيت شيعه با بهايی ها را شايد بتوان در دلايلی از جمله در دو آموزه بهاييان در باره مهدويت و روحانيت، گذشته از درستی يا نادرستی اين آموزه ها، توضيح داد: بابيان و بهاييان مدعی هستند که با ظهور امام دوازدهم شيعه، دوران انتظار برای منجی موعود به پايان رسيده و با نزول مذهب نو، قوانين و شريعت اسلامی منسوخ شده است. روحانيت شيعه، به ويژه از زمان سلطه اصوليون به دوران قاجار، حضور، حيات، مشروعيت، قدرت و نفوذ مذهبی و سياسی خود و مراجع تقليد را در نسبت با امام دوازدهم به دوران غيبت او و در پاسداری و بازتوليد شريعت اسلامی و تطبيق آن با ضرورت های زمان و زمانه توضيح داده است. ادعای ظهور امام دوازدهم و نسخ شريعت اسلامی به معنای آن است که دوران غيبت و همراه با آن دوران حيات، حضور، مشروعيت، نفوذ و قدرت معنوی و مادی روحانيت شيعه، به ويژه نهاد مرجعيت بنيادگرا يا رفرميست، به پايان رسيده است. ادعای ظهور امام غائب همه زمينه ها و کارکردهای روحانيت شيعه، از جمله ولايت شرعی و سياسی فقيه، حق صدور فتوا و رهبری دينی و سياسی روحانيون را منتفی می کند. بهاييان شايد تنها مذهب معروفی درجهان باشند که روحانيت را، حتی برای آموزش و بازتوليد آموزه های دينی و اجرای آيين ها و مناسک مذهبی خود نفی می کنند. در همه اديان و مذاهب معروف ابراهيمی و غير ابراهيمی ، روحانيت دست کم در عرصه اجرای آيين های مذهبی و آموزش و بازتوليد آموزه های دينی، نقش و کارکرد داشته و متناسب با اين کارکردها مشروعيت می يابد. اعتراض به قدرت روحانيت از زمينه های پيدايی برخی مذاهب از جمله پروتستانيسم بود، اما حتی افراطی ترين شعبه های پروتستانيسم نيز وجود، حضور و نقش، و در نتيجه نفوذ کشيش ها را برای اجرای آيين ها و مناسک مذهبی روا داشته و پذيرفته اند. در برخی تفسيرهای شيعه از جمله تفسير کسانی چون علی شريعتی نيز، به رغم نفی روحانيت حرفه ای، کارکردهايی در عرصه اجرای آيين های مذهبی و آموزش و بازتوليد آموزه های دينی برای متخصصان دينی غير حرفه ای محفوظ مانده است. نفی راديکال روحانيت، ادعای پی ريزی دينی را که در هيچ يک از کارکردها و آيين های خود به روحانيت نياز ندارد، برخی مورخان، واکنش بنيانگذاران بابيت و بهاييت به قدرت گسترده دينی، اجتماعی، فرهنگی و سياسی روحانيت شيعه به دوران قاجار نسبت می دهند. ادعای پی ريزی دينی بدون روحانيت و مکتبی بدون کميسرهای فکری و نظری را می توان از ديدگاه های گوناگون، از جمله از منظر عملی بودن يا نبودن، نقد و بررسی کرد، اما دينی که دست کم در عرصه نظری و مبادی اوليه خود، همه کارکردها و وجود روحانيت را در همه شکل های آن نفی کرده و سرچشمه اصلی مشروعيت روحانيت شيعه را با ادعای ظهور امام غائب و وضع دينی نو منتفی کرده است، برخوردی متفاوت را به جان خريده است. ريشه يابی دلايل برخورد متفاوت روحانيت شيعه با بهاييان اما مبحثی است نظری و باز برای بررسی های آکادميک. در موقعيت کنونی مساله عملی و حاد آزادی همه مذاهب و حق يک سان پيروان همه اديان در بيان، تبليغ و اجرای مناسک و آئين های مذهبی خود، جدا از محتوا، کيفيت ، سمت و سوی آموزه ها و تاريخچه هر مذهبی، و نيز حق شهروندان برای غير مذهبی بودن و بيان و تبليغ مواضع نظری خود، به يکی از مهم ترين کارکردهای ضروری هواداران حقوق بشر و دموکراسی در ايران بدل شده است... تهیه و تنظیم : حسین رستمی .
ترديد ايران براي ادامه همکاري با آژانس انرژی هسته ای ؟!!؟
Tuesday, January 29, 2008
کوتاه!!، اما خواندنی، رنگارنگی از تهران همچنان سرد؟!!؟
«تهدید ایران» در آستانه بررسی قطعنامه تازه تحریم
جمهوری اسلامی ایران به دلیل نادیده گرفتن خواست جامعه جهانی برای توقف غنی سازی اورانیوم از سوی شورای امنیت تاکنون با دو قطعنامه تحریمی روبرو شده است. دو قطعنامه ۱۷۳۷ (مصوب بهمن سال ۱۳۸۵) و ۱۷۴۷ (مصوب فروردین سال جاری) جمهوری اسلامی را به خاطر سرپیچی از ضرب الاجل تعیین شده برای تعلیق غنی سازی اورانیوم مشمول تحریم هایی کرده است. هفته گذشته، پس از ماهها بحث و اختلاف نظر، اعضای گروه ۱+۵ در برلین گرد آمدند تا در باره متن پیش نویس قطعنامه سوم تحریم علیه ایران به بحث بپردازند. در پيش نويس قطعنامه جديد خواسته شده است نظارتی بيشتر بر نهادهای نظامی و مالی مرتبط با پرونده هسته ای جمهوری اسلامی صورت گیرد. همچنین در این قطعنامه، مسافرت شمار بیشتری از مقامات و دانشمندان هسته ای ممنوع اعلام شده و درخواست شده دارايی های چند بانک دیگر ایرانی مرتبط با پرونده هسته ای، نیز مسدود شود. به گزارش خبرگزاری رویترز، به جز بانک سپه که در قطعنامه قبلی مورد تحریم قرار گرفته بود، در قطعنامه جديد به دو بانک ايرانی دیگر نیز اشاره شده است. گفته می شود که «بانک ملی» و «بانک صادرات» در لیست جدید تحریم های سازمان ملل قرار دارند. در قطعنامه ۱۷۳۷، از کشورهای عضو خواسته شده بود بر مسافرت ۲۸ مقام ايرانی محدودیت هایی اعمال کنند. بر اساس آن قطعنامه کشورها برای اعمال این محدودیت ها مختار بودند. اما بر اساس گزارش رویترز، در پیش نویس قطعنامه جدید شورای امنیت اعمال محدوديت ها اجباری شده و همچنین بر شمار افراد و شرکت ها نیز افزوده شده است.
هشتمین و آخرین محموله سوخت هسته ای مورد نیاز برای راه اندازی نیروگاه بوشهر روز دوشنبه از روسیه ارسال شد و به محل نیروگاه بوشهر رسید. به گفته شركت توليد و توسعه انرژی اتمی ايران، اين محموله که همانند محموله های قبلی ۱۱ تن وزن دارد، به همراه تجهيزات جانبی به نيروگاه هسته ای بوشهر رسيده و بدين ترتيب این نیروگاه می تواند راه اندازی شود. روسيه طبق قرارداد می بايست ۸۲ تن سوخت انرژی هسته ای مورد نیاز نيروگاه بوشهر را به ایران ارسال می کرد. بعد از چندين ماه اختلافات دیپلماتیک بین ايران و روسيه، اولين محموله سوخت به تاريخ ۱۷ دسامبر به ايران تحويل داده شد. روسیه هفت محموله دیگر سوخت هسته ای را در روزهای ۲۸ دسامبر ، ۱۸، ۲۰، ۲۲، ۲۴ و ۲۶ ژانويه به جمهوری اسلامی تحويل داد. بر اساس قرارداد ميان تهران و مسکو، تأمين سوخت نيروگاه بوشهر به مدت ده سال به عهده کشور روسيه است.
در صورت راه اندازی نيروگاه بوشهر، ایران دارای نخستین راکتور هسته ای خواهد شد که قرار است یک هزار مگاوات برق تولید کند به رغم آغاز ساخت نیروگاه بوشهر از ۳۰ سال پيش، هنوز این نیروگاه به مرحله بهره بردای نرسيده است. منوچهر متکی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی، گفته است که نیروگاه اتمی بوشهر در تابستان سال آینده آغاز به کار خواهد کرد. اما مقام های روسی شرکت سازنده نیروگاه بوشهر می گویند: افتتاح اين نيروگاه تا پايان سال جاری ميلادی - زمستان سال ۸۷ - ممکن نيست. بر اساس توافق های اوليه، قرار بود اين نيروگاه با آغار هزاره سوم به بهره برداری برسد، اما احداث نيروگاه حداقل پنج بار به دلايل متعدد به تاخیر افتاده است. کمتر از ده روز پیش، ايرنا يسيپووا، سخنگوی طرف قراداد روسی، گفته بود: «در شرايط حاضر می توانيم پيش بينی کنيم که نيروگاه بوشهر پيش از پايان سال ۲۰۰۸ افتتاح نخواهد شد.»
روز دوشنبه، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران از برنامه ريزی برای به مناقصه گذاشتن هشت نيروگاه اتمی تازه در ایران خبر داد. منوچهر متکی گفته است که ساخت نيروگاهی در منطقه دارخوين در استان خوزستان وارد فاز مناقصه شده است. جمهوری اسلامی پیشتر خبر داده بود که در آینده ای نزدیک قرارداد احداث ۱۹ نيروگاه جدید برق هسته ای را به مناقصه جهانی خواهد گذاشت. این فراخوان های تازه جمهوری اسلامی در حالی اعلام می شود که هنوز نتايج مناقصه قبلی برای احداث دو نيروگاه هسته ای جديد در بوشهر اعلام نشده است. خواست ايران برای مشارکت ديگر کشورها در ساخت نيروگاه های جديد هسته ای در حالی مطرح می شود که شورای امنيت سازمان ملل متحد تاکنون دو قطعنامه تحريمی عليه برنامه هسته ای جمهوری اسلامی وضع کرده است و تحريم های آمريکا نيز فضای سرمايه گذاری را برای شرکت های خارجی در ايران دشوارتر کرده است. جامعه جهانی از تهران خواسته است تا روند غنی سازی اورانيوم را، که کاربرد دوگانه نظامی و غيرنظامی دارد، به حال تعليق درآورد و به سوخت ارسالی از سوی روسيه و تضمين ده ساله آن اکتفا کند. ولی تهران این درخواست را رد کرده و گفته است: دسترسی به چرخه سوخت هسته ای برای تامین سوخت نیروگاه های آینده مورد نیاز است تهیه و نتنظیم اخبار : حسین رستمی .
رد صلاحیت فله ای کاندیداهای مجلس آینده؟!!؟
اخبار کوی دانشگاه،، و خواب وزیر آموزش و پرورش؟!!؟
مقامات وزارت آموزش و پرورش از ادامه برنامه هایی خبر می دهند که از آنها «رویکرد تبعيض آميز» برداشت می شود. در حالی که سرپرست اين وزارتخانه و وزير احتمالی اين وزارتخانه «جداسازی کتاب های درسی دانش آموزان دختر و پسر» را يکی از برنامه های خود اعلام کرده است، اقدامات مشابه ديگری از جمله «اعطای نشان سيادت» نيز به گفته ساير مديران اين وزارتخانه به اجرا در آمده است.
تبعيض جنسی و نژادی؟ طی روزهای اخير اظهارات سرپرست وزارت آموزش و پرورش در خصوص جداسازی کتب درسی دانش آموزان دختر و پسر بازتاب های گسترده ای در رسانه ها داشت اما اين وزارتخانه برنامه های دیگری را در دست اجرا دارد که از سوی صاحبنظران، «تبعيض آميز» توصیف شده است. اعلام جداسازی کتب درسی دانش آموزان دختر و پسر و تدوين آن براساس ويژگی های جنسيتی و نژادی از سوی عليرضا علی احمدی در همايش برنامه درسی ملی صورت گرفت. وی در اين همايش طی سخنانی گفت: «در تدوين برنامه درسی علاوه بر ويژگي های جنسيتی، ويژگي های قومی و نژادی و جغرافيايی نيز بايد لحاظ شود.» آقای علی احمدی که سخنانش از سوی خبرگزاري های رسمی انتشار يافت، گفت: «اين واضح است که کتاب های درسی بايد متناسب با نيازها و ويژگي های دانش آموزان، آينده زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی آنها، نيازهای روحی، روانی و عقلانی آنها تنظيم شود.» وی با اشاره به آن چه «نيازهای متفاوت روحی، روانی و جسمی دختران و پسران در شرايط سنی مشابه» ناميده گفته است:«ضرورت دارد در برنامه درسی ملی و به تبع آن کتاب های درسی به اين نيازها پاسخ گويد.» سرپرست وزارت آموزش و پرورش در عين حال اظهار داشت: «هدف هيچ کدام از اين تغيير و تحولات ايجاد ممنوعيت و محدوديت برای خانم ها نخواهد بود.» وی برنامه جداسازی کتب درسی را فراتر از جداسازی جنسيتی عنوان کرد و اعلام کرد: «در تدوين برنامه درسی علاوه بر ويژگي های جنسيتی، ويژگي های قومی و نژادی و جغرافيايی نيز بايد لحاظ شود.» علی احمدی با اين استدلال که يک نوجوان عشاير و يک نوجوان شهری تفاوت هايی دارند، اضافه کرد که «کتاب درسی بايد به نوجوان عشايری حماسه و رشادت و به نوجوان شهری قوانين را بيش از ساير موارد آموزش دهد.» «توجه به مبانی ارزشی و اعتقادی در کتاب های درسی» از ديگر مواردی است که سرپرست وزارت آموزش و پرورش خواستار اعمال آن در کتب درسی شده است. وی همچنين تدوين کنندگان کتاب های درسی را از تحقيق و پژوهش در فلسفه آموزش و پرورش برحذر داشته و گفته است: «تحقيق و پژوهش در فلسفه تعليم و تربيت کار مولفان نيست و ايشان بايد با اشاره به سند و برنامه درسی ملی محتوای کتابها را تنظيم کنند.» «جداسازی جنسيتی» در مدارس ايران از اولين سال های پس از انقلاب تاکنون طی چند مرحله به اجرا در آمده است. در اولين مرحله از سال ۱۳۵۹ مدارس مختلط برچيده شد و مدارس در کليه سطوح به مدارس دخترانه و پسرانه تقسيم شدند. پس از آن در اوايل دهه ۶۰ حضور معلمان و دبيران زن در مدارس راهنمايی و دبيرستان ممنوع و در سطح دبيرستان نيز دچار محدوديت شد . «حذف دبيران مرد از مدارس دخترانه» نيز پس از بيش از دو دهه با روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد بار ديگر در دستور قرار گرفت و طی سال های ۸۵ و ۸۶ محمود فرشيدی با صدور بخشنامه هايی به کليه ادارات و سازمان های آموزش و پرورش شهرها و استان های کشور دستور ممنوعيت ورود معلمان مرد به مدارس دخترانه را صادر کرد؛ اما به گفته مديران ميانی وزارت آموزش و پرورش، اين بخشنامه ها به دليل محدوديت در نيروی انسانی به صورت کامل به اجرا در نيامد .
با سپاس از کلیه یاران گرانمایه که از این تارنما دیدن میکنند و این تارنما را به دیگران معرفی میکنند تهیه و تنظیم حسین رستمی