Thursday, September 25, 2008

!!احمدي نژاد را جدي نگيريد

بگذاريد آئين عصبانيت جمعي هر ساله خودمان را نسبت به محمود احمدي نژاد، هر باري که او به ديدار ‏سازمان ملل مي آيد کنار بگذاريم. اين داستان خيلي زود کهنه مي شود. ما جلوي دوربين هاي تلويزيوني به او ‏بال و پر مي دهيم، درحالي که مجريان از او سؤال هائي را مي پرسند که جوابش را خوب مي دانند. گاهي هم ‏نمي دانند. اين جور سؤال ها فقط به اين مقام ايراني اجازه مي دهد ژست همدردي به خودش بگيرد.‏ درواقع احمدي نژاد به چنان شخصيتي تبديل شده که خيلي از اعتراضات جدي در برابر او به نتيجه عکس مي ‏انجامد. ديروز درهياهوي صداي ناقوس کليسا در منطقه داک همرشولد، صداي سلام يهودي ها به سختي تا چند ‏چهارراه آن طرف تر مي رسيد. يکي از پيشروان يهودي مي گفت دست رهبري ايران بيشتر از وقايع رواندا و ‏بالکان به نسل کشي آغشته است. يک نفر هم پلاکاردي در دست داشت که رئيس جمهور ايران را در کارواني از ‏ماشين ها نشان مي داد که در آستانه برخورد به "يک لوله بخار" است. چيزهاي مضحک مرسوم در تظاهرات.‏ حاضران مي گفتند "ايران را متوقف کنيد" اما حتي براي شفاف تر شدن موضوع، معلوم نبود ايران را بايد از ‏انجام چه کاري متوقف کرد، علاوه بر آن چطور بايد متوقف کرد. هياهوئي از اين درخواست برپا بود که ايران ‏دست از زيرپا گذاشتن حقوق بشر بردارد (بر اساس گزارش ديده بان حقوق بشر، ايران مقام اول دنيا را در ‏اعدام مجرمين نوجوان دارد). از ايران خواسته شد از غني سازي اورانيوم و زيرپا گذاشتن مقررات منع گسترش ‏تسليحات هسته اي دست بردارد. و البته سخنان تکراري هم در محکوميت انکار هولوکاست و عبارت لزوم محو ‏شدن اسرائيل از روي نقشه توسط رئيس جمهور ايران گفته شد.‏ اما چطور ايران را - در اين مورد خاص، احمدي نژاد را- از گفتن سخنان بي ربط يا انجام کارهاي نفرت انگيز ‏باز مي داريد؟ ديروز بعضي از حاضران در نيويورک طرفدار تحريم هاي سخت تر بودند، درحاليکه بقيه ‏خواهان انداختن يک بمب هسته اي بر روي تأسيسات هسته اي نطنز بودند. اين گروه از آنجا که فکر مي کردند ‏سازمان ملل يک نهاد بي مصرف است، عده زيادي نبودند که خواهان ديپلماسي سفت و سخت تر باشند. آکيوا ‏آلدر 17 ساله که از تورنتوي کانادا به آنجا آمده بود گفت: "سازمان ملل همان کاري را مي کند که جامعه ملل قبل ‏از جنگ جهاني دوم کرد."‏ مشکل متمرکز شدن همه توجهات به احمدي نژاد اين است که سياست خارجي (و از جمله ديپلماسي) دولت ايران ‏را به عنوان يک کل ، و نه فقط رئيس جمهور ناديده مي گيرد. ما با متمرکز شدن بر روي يک رييس جمهور، ‏مناقشه را به قيمت در اختيار نداشتن هيچ طرح مشخص براي روزي که احمدي نژاد از اين مقام کنار برود، ‏شخصي مي کنيم. البته احتمال اينکه او اين مقام را ترک کند زياد است. به نظر مي رسد سياست هاي ما ‏بيشترشامل اوست، تا اينکه متوجه خود ايران باشد. ‏ متأسفانه اين حقيقت ناديده گرفته مي شود که او حتي مسؤول سياست خارجي ايران هم نيست، بلکه اينکار بر ‏عهده رهبر ايران است. با دادن جنبه شيطاني يا تمسخرآميز به هر سخن احمدي نژاد، بيشتر او را در معرض ديد ‏دنيا قرار مي دهيم.‏ اشتباه نکنيد. من رئيس جمهور ايران را لايق حضور در صحن سازمان ملل يا هر شبکه تلويزيوني نمي دانم. اما ‏بيائيد ديگر او را "آدولف کوچک" نخوانيم و بحث هاي جدي را درباره روابط آمريکا- ايران آغاز کنيم. بيائيد ‏درباره باز کردن دفتر حفاظت منافع آمريکا در تهران و کنار گذاشتن سوئيس از مقام نمايندگي آمريکا حرف ‏بزنيم. بيائيد درباره بسته مشوق هاي امنيتي و تحريم هاي سخت درصورت عدم همکاري آن کشور با بازرسان ‏آژانس بين المللي انرژي هسته اي صحبت کنيم. ‏بيائيد از گفتگو درباره حمله بازدارنده اسرائيل به تأسيسات هسته اي ايران دست برداريم- آنطور که اشتون کارتز ‏از هاورواد گفته بود شانس اين حمله تا زمان روي کار آمدن رئيس جمهور بعدي 50 درصد است، زيرا چنين ‏اقدامي، تنها جاه طلبي هاي هسته اي ايران را حداکثر دو سال به عقب مي اندازد و احساس خوب جوانان ايراني ‏نسبت به غرب (از جمله آرايش غربي را که مورد علاقه 70 درصد آنهاست) نابود مي کند. ‏راحت باشيد و دربرابر رئيس جمهوري ايران که به گردش در شهر مشغول است و جلوي دوربين ها لبخند ‏ساختگي تحويل مي دهد، تظاهرات کنيد. اما تا زمانيکه به سياست خارجي تهران -و نه فقط اظهارات تحريک ‏آميز احمدي نژاد- توجه مي کنيم، انتظار نداشته باشيد هيچ تغيير معناداري در رابطه ما با ايران بوجود بيايد.‏ از افتادن در تله او خودداري کنيد. بهترين کاري که مي شود با آدمي مانند او انجام داد، نديده گرفتن اوست. ‏متأسفم اين را مي گويم، همه جا مونيخ نيست. احمدي نژاد يک بازيگر کوچک در صحنه جهاني است، و نه يک ‏رهبر قدرتمند که در حال تسخير خاورميانه است. وقتي او را بيشتر از اندازه اش تحول مي گيريم، به او قدرت و ‏نفوذ بي دليل مي دهيم. براي همين است که او هر ماه سپتامبر لبخند بر لب مي آيد.‏

No comments: