Tuesday, November 6, 2007

عکس و تبلیغ بی اثر


در خبرست که به جز فتح روزنامه ایران و تبدیلش به روزنامه شبه کیهان، کاری که دو سال پیش در همشهری هم زور زده شد و نشد، دولت در صدد است روزنامه دیگری هم با نظارت غلامحسین الهام منتشر کند. در حالی که رنگین کمانی از روزنامه ها با سوبسید های اعطائی نظر دولت را منتشر می کنند. صدا و سیما هم که از زمانی که رهبر جمهوری اسلامی اعلام داشته که به این دولت علاقه ویژه ای دارد فوق دولت های پیشین برایش سنگ تمام می گذارد.از سوی دیگر دو مشاور رسانه ای کلهر و جوانفکر یک ماه است دست خبرنگاران را گرفته اند و آن ها را میهمان کرده اند از این شهر به آن شهر و به دستور رییس جمهور همه جا پذیرائی مدام است و درها باز و شب ها هم شب چره و بحث و گفتگو و هدایت .اما با همه این ها خواهید دید که سال اینده هم آقای حداد عادل خواهد گفت هر چه خوب دولت بگویم روزنامه ها منتشر نخواهند کرد. و نظرش به این قافله که گفتم نیست و ،به درست، این ها را روزنامه نمی داند. این ها در نهایت می شوند بولتن های دولتی در استانه انتخابات برای بالابردن رای هواداران دولت. همه اش می شود از کیسه ملت برای دزدیدن رای ملت خرج کردن. با موازین دموکراسی نمی خواند ولی به حساب آن گذاشته می شود که خودشان هم ادعای دموکراتیک بودن هم ندارند. دیگر به عهده مردم است که تاچگونه پاداش این همه فریبکاری را بدهند و یا در انتخابات به هر دلیل شرکت نکنند و بگذارند که آقایان فربه تر از این شوند و میلیاردها دیگر هم خرج کنند، شاید هم روزی روزی ترمز ها از کار افتاد و همان کار را کردند که چاوز در ونزوئلا کرده است. یا مشرف در پاکستان. در این ور هم در سال بیست و چندم هنوز عده ای نشسته منتظرند شاید آمریکا راه را برایمان باز کند. که به خیرست.برای نشان دادن یکی از دلایلی که این روزنامه ها که می سازند روزنامه نیستند به ويژه نامه ای که برای سفر اخیر به نیویورک که می خواهند به زور موفقیتش نشان دهند نگاه کنید و به مونتاژ ناشیانه عکس اقای احمدی نژاد در بالای همین صفحه که هر چشم غیرحرفه ای هم آن را تشخیص می دهد که هم نسبتش غلط است و هم جهتش.فقط برای ثبت در جریده تاریخ قلمی شد.به تاریخ سیزده ابان . روزی که چند دانشجو به دلیل تحلیل های خود که بعد همگی غلط از کار در آمد دست به کاری زدند که سرانجامش همین سنگی است که بعد از بیست و هشت سال کسی باید از چاه درش آورد که همان موقع از سر بچگی پیشنهاد اشغال سفارت شوروی را داده بود، غافل که آن کار نمی گرفت، و ترس داشت، و خطرش از این که شد بیش تر بود. اما شاید هزینه اش برای ملتی که باید بپردازد کمتر. ملتی که در طلائی ترین زمان ها از نظر درآمد نفت. ثروتشان به باد رفت. اگر شکایت بود که شاه اسلحه می خرد این بار انبارها پر شد و ارتش شاه که رهبر انقلاب روزگاری گفته بود برای سرکوب مردم است و زیادست الان ده ها برابرست و بزرگ ترین بخشش سپاه پاسداران است که خود به صراحت در اساسنامه اش نوشته بزرگ ترین ماموریتش در داخل کشور می گذرد،نه در مرزها چنان که در جهان معمول است. البته در بخشی از جهان هم آن را در قوانین خود نوشته اند اما مانند پاکستان و ونزوئلا و ترکیه هر گاه لازم باشد به خیابان ها می کشانندش . که این قصه و این غصه زیادست.

No comments: