Thursday, November 22, 2007

"سال وحدت" به روايت دولت مهرورز


همزمان با نام گذاري سال جاري توسط مقام رهبري به "سال وحدت"، طي ماه هاي گذشته حجم برخورد با ‏نيروهاي دگرانديش ومنتقدان درسطوح مختلف افزايش چشم گيري پيدا کرده است. ازهمين رو اندک اندک فهميدن ‏اينکه چنين وحدتي به چه معني است و چه کساني قراراست کارگزار برقراري اش باشند پديده ايي مي ‏شودغيرقابل فهم. همزمان با نام گذاري سال جاري توسط مقام رهبري به "سال وحدت"، طي ماه هاي گذشته حجم برخورد با ‏نيروهاي دگرانديش ومنتقدان درسطوح مختلف افزايش چشم گيري پيدا کرده است. ازهمين رو اندک اندک فهميدن ‏اينکه چنين وحدتي به چه معني است و چه کساني قراراست کارگزار برقراري اش باشند پديده ايي مي ‏شودغيرقابل فهم. ‏ در خوش بينانه ترين حالت، به نظر مي رسد مقامات دولت محمود احمدي نژاد برداشتشان از آنچه رهبري گفته اند ‏اين است که وحدت يعني اينکه همه را مجبور کنيد مثل "ما" فکر کنند. به اين معني که منتقدان را خاموش، ‏دگرانديشان را زنداني، فعالان حقوق بشر را دربند وفعالان جامعه مدني را تحت فشار قراردهيد تا وحدت "خودي ‏ها" شکل بگيرد وصداي ديگري ازجامعه به گوش نرسد. اين بخشي از تفسيري است که " سال وحدت" رهبري ‏براي جامعه ايراني با روايت "دولت مهرورز" به همراه آورده است. ‏ يعني درسالي که قراربوده وحدت نيروهاي سياسي واجتماعي شکل بگيرد ودستگاه هاي دولتي با ايجاد شرايطي ‏متفاوتي زمينه تحمل بيشتر آنها توسط حاکميت را فراهم کنند، با تشديد سختگيري هاي موجود، شرايط روز به ‏روز براي کساني که نگاه متفاوتي نسبت به بخش هايي از قانون و نحوه تصميم گيري هاي خرد وکلان و اداره ‏کشور دارند، دشوارتر مي شود. ‏ اين درحالي است که با توجه به مجموعه تهديداتي که ايران طي سالهاي گذشته با آن مواجه بوده وهر روز نيزبر ‏ابعاد وعمق آن افزوده مي شود، وحدت نيروهاي سياسي اجتماعي مي تواند در هدر رفتن نيروهايي که براي مقابله ‏با چنين وضعيتي مي توانند کارايي داشته باشند، موثر باشد. اما برخورد هاي سلبي بخش هايي از دولت همچون ‏وزارت کشور و اطلاعات با نيروهاي جامعه مدني( مانند دستگيري سهراب رزاقي وعمادالدين باقي واين ‏موردآخري مريم حسين خواه) ويا صدور احکام بي منطق وغيرقابل دفاع( مانند صدور حکم سنگساروصدورحکم ‏زندان وشلاق براي دلارام علي)، نگهداشتن دانشجويان براي ماه ها درزندان (مورد سه دانشجوي اميرکبير) ودهها ‏موارد ديگر به نظر مي رسد که تفسير حکومت از "وحدت" با معناي لغت نامه اي ومصطلح آن متفاوت است. ‏ هرچه هست نتيجه چنين وارونه انگاري مفاهيم باعث شده است در وضعيتي که کشور بيش از هرزمان ديگري ‏نيازمند اين است که هم چند صدايي از آن به گوش برسد و هم ديدگاه هاي مختلف بتوانند به طرح نظرات خود به ‏به ترسيم دقيق تهديدات بپردازند، تنها يک صدا از ايران خارج شود. صدايي که هيچ پيام خوشي به همراه ندارد و ‏تنها نمايندگي بخشي ازجامعه سياسي ايران را مي کند که به قدرت در اشکال مختلفش دسترسي دارند و از شنيده ‏شدن صداهاي ديگر به شديدترين وجه آن جلوگيري مي کنند.‏ ثمره چنين يکدست سازي فضاي سياسي واجتماعي کشور وبستن منفذهايي که منتقدان سياست هاي دولت مي توانند ‏درآن نفس بکشند اين مي شود که وقتي درجشنواره مطبوعات مي خواهند مطبوعات ناقد را انتخاب کنند، روزنامه ‏کيهان ورسالت (شريعتمداري وانبارلويي) جايزه منتقد سال را دريافت مي کنند. هيچ انتخاب ديگري به اين ‏روشني نمي توانست از ثمره يکدست سازي دولت درجامعه ايراني پرده برداري کند. دراين ميان روزنامه کيهان ‏که سردمدار پرونده سازي ها و دخالت درپرونده هاي امنيتي و انتشار مطالب کذب عليه بسياري از فعالان جامعه ‏مدني وسياسي است، به دليل برخي خرده گيري هايي که نسبت به توزيع غنايم کرده است، مي شود منتقد سال. ‏ درواقع وقتي براي دولت مهرورز يا کارگزار ايجاد وحدت ـ دستورالعمل رهبري- کيهان منتقد به حساب مي آيد، ‏آن موقع حساب بقيه که ديگر معلوم است. ‏ اين تفسير مختلفي که مقامات حکومتي از واژگان مختلف دارند البته منحصربه "وحدت" نمي شود. مفاهيمي مانند ‏امنيت ملي، موقعيت منطقه اي وملي، آزادي هاي انجمني، حقوق بشر، تورم، آوردن پول نفت سر سفره و مواردي ‏ازاين دست نيز هم وقتي زير دست دولت مهرورز مي رود معني ديگري پيدا مي کنند که با آن چيزي که مردم ‏انتظار دارند، کاملا متفاوت است. آنگونه که اندک اندک زباني که مقامات حکومتي استفاده مي کنند، يا غيرقابل ‏فهم به نظر مي رسد، يا بايد تفسيرهاي عجيب وغريبي از آن کرد. خداعاقبت وآخر ما واين دولت را به خير کند با تشکر حسین رستمی .

No comments: