رهبران جمهوري اسلامي از چه ميترسند؟ با ادبيات نهادهاي امنيتي جمهوري اسلامي، اصليترين تهديدها عليه جمهوري اسلامي كدام است؟ رهبران ايران معمولا با ادبياتي فضاي پيرامون خود را توصيف ميكنند كه انگار خود را مستقر و با ثبات نميدانند. آنها مدام از تهديد، توطئه، دشمني و براندازي سخن ميگويند و نهادهاي امنيتي، پليسي و قضائي هم پيگيرانه به سركوب مشغولند. مشخص است كه رهبران ايران احساس آرامش نميكنند. فارغ از اينكه منشا اين حس ناامني موجود در رهبران ايران را واقعبيني سياسي يا فوبياي رواني آنها بدانيم به عنوان يك كنشگر يا تحليلگر سياسي ضروري است بفهميم آنها از چه ميترسند. قرارگاه ثارالله يكي از قرارگاههاي عملياتي سپاه پاسداران است. وظيفه اين قرارگاه، مديريت امنيت پايتخت و كنترل شهر تهران است. ميتوان گفت فرمانده اين قرارگاه، فرماندار نظامي تهران است. در ساختار سپاه اين قرارگاه اهميتي ويژه داشته و مهمترين واحد امنيتي درون سپاه شناخته ميشود. معمولا فرمانده اين قرارگاه يكي از سه مقام ارشد سپاه است. در بخش اعظم دوره خاتمي، سردار جعفري فرمانده فعلي سپاه كه در آن زمان فرمانده نيروي زميني سپاه بود با حفظ سمت، فرماندهي اين قرارگاه را هم برعهده داشت. در همين زمان بود كه او در نامهاي به رهبري و روساي سه قوه، تحصن نمايندگان مجلس ششم را مقدمه كودتا خوانده و درخواست مجوز برخورد رسمي قرارگاه ثارالله با نمايندگان شده بود. در سال 84 پس از انتقال سردار جعفري به دفتر فرماندهي كل قوا، سردار زاهدي كه جايگزين او در فرماندهي نيروي زميني شده بود باز هم با حفظ سمت، فرماندهي قرارگاه ثارالله را برعهده گرفت. در سال 86 با انتصاب سردار جعفري به فرماندهي سپاه ميشد حدس زد كه اهميت اين قرارگاه افزايش خواهد يافت. چند ماه پيش سردار حجازي قائممقام فرمانده سپاه، باز هم با حفظ سمت به عنوان فرمانده قرارگاه ثارالله منصوب شد. نتيجه اين انتصابات روشن است فرمانده پيشين قرارگاه اكنون فرمانده كل سپاه شده و فرمانده فعلي قرارگاه هم قائم مقام فرمانده كل سپاه است. اكنون قرارگاه ثارالله در نوك پيكان سپاه قرار گرفته و ماموريتهاي اين قرارگاه اصليترين ماموريتهاي سپاه شده است. چون ماموريت اصلي اين قرارگاه، مديريت امنيت شهري است از ارتقا جايگاه آن ميتوان نتيجه گرفت كه واهمه رهبران ايران از آنچه درون شهرها ميگذرد افزايش يافته است. اما شواهد ديگري هم وجود دارد. خبرگزاري فارس كه متعلق به سپاه است يك ماه قبل به نقل از سردار حجازي خبر داد كه رزمايش عاشقان ولايت، به فرماندهي قرارگاه ثارالله از صبح جمعه 19 مهر در استان تهران آغاز خواهد شد. او اين رزمايش را در راستاي "ارتقاي آمادگي يگانها و تداوم تمرينات نيروها براي مقابله با حوادث طبيعي و غيرمترقبه و بکارگيري نيروهاي مردمي و نظامي در اجراي برنامههاي امدادي و افزايش توانمنديهاي دفاعي و نيز برخورد هوشمندانه با هرگونه تهديد عليه شهروندان تهراني در تهران، کرج، اسلامشهر، شهرري، رباط کريم و ورامين" خواند. مشخص نيست چگونه يك رزمايش ميتواند هم در امداد و نجات بلاياي طبيعي به كار آيد، هم توانمنديهاي دفاعي قواي مسلح را افزايش دهد و هم تهديد (كدام تهديد؟) عليه شهروندان را خنثي كند. چند روز بعد خبر كوتاهي بدين مضمون از سوي روابط عمومي سپاه در رسانهها منتشر شد:"رزمايش عاشقان ولايت، با شرکت بخشي از نيروهاي سازمان رزم قرارگاه ثارالله، نيروهاي سازماني سپاههاي محمدرسول الله و سيدالشهدا، گردان هاي بسيجي عاشورا و الزهرا و همچنين سازمانها و دستگاههاي مسوول در امر امداد و نجات استان تهران با هماهنگي کامل انجام شد. اين رزمايش که بمدت دو روز در شهرهاي تهران، کرج، اسلامشهر، رباط کريم، شهرري و ورامين برگزار گرديد دقت و سرعت عمل نيروهاي عملياتي در برخورد موفق با حوادث غيرمترقبه و نيز هوشمندي و آمادگي قاطعانه آنان با هرگونه تهديد و توطئه دشمنان، در سطحي بود که هيچگونه نگراني براي شهروندان عزيز تهراني در شرايط بروز حادثه باقي نخواهد گذارد". لشكر محمد رسولالله و لشكر سيدالشهدا متشكل از نيروهاي كادر و وظيفه سپاه بوده و گردانهاي عاشورا و الزهرا شامل نيروهاي داوطب مرد و زني هستند كه در قالب بسيج ادارات، دانشگاهها، مدارس، ورزشكاران و... سازماندهي شدهاند. به نظر ميرسد هدف از اين رزمايش ايجاد هماهنگي ميان نيروهاي داوطلب و كادر نظامي براي انجام عملياتهاي درون شهري بوده است. به فاصله يك ماه پس از رزمايش قرارگاه ثارالله، اينك نيروي انتظامي بزرگترين رزمايش درون شهري خود با تمركز بر شهر تهران را برگزار ميكند. فرمانده نيروي انتظامي هدف از رزمايش "امنيت و آرامش" را تمرين عملياتهاي احتمالي در آينده دانسته و با اشاره به اين كه تا پايان سال جاري رزمايشهاي ديگري در مناطق مختلف كشور اجرا خواهد شد هدف از آن را عملياتهاي احتمالي پليس در رابطه با تروريسم، پدافند غيرعامل، همچنين مقابله با بحرانهاي اجتماعي و حوادث طبيعي اعلام كرده است. جالب اينكه باز هم مقابله با حوادث طبيعي پوششي براي پنهان كردن هدف واقعي رزمايشي مديريت سركوب شهري شده است. پدافند غيرعامل نوعي سازماندهي نظامي اما بدون استفاده از جنگافزار براي حفاظت از نقاط كليدي در مقابل حملات غافلگيرانه به ويژه حملات هوائي و موشكي است. معولا استتار، فريب در مكانيابي و لايهبندي حفاظت نقاط حساس از اوصل اصلي اين نوع پدافند است. پس از حمله آمريكا به افغانستان و ايجاد نگراني از حملهاي مشابه به ايران، كميته دائمي پدافند غيرعامل تشكيل و سازماني به همين نام فعال شد. نكته جالب اينكه هفته گذشته داوود احمدينژاد برادر رئيسجمهور كه سابقه معاونت قرارگاه ثارالله را دارد به عنوان دبير كميته دائمي پدافند غيرعامل كشور منصوب شد. در سال 86 بر اساس بند ر تبصره 20 قانون بودجه كشور مبلغ 2874 ميليارد ريال و در سال 87 1700 ميليارد ريال در اختيار اين كميته قرار گرفت كه غير از 5 درصد اعتبارات در اختيار استانداران است كه بايد صرف اين فعاليت شود. به گفته معاون عمليات فرماندهي انتظامي تهران بزرگ، در روز اول رزمايش يعني دوشنبه 20آبان، چهار هزار خودرو در بزرگراه آزادگان و نيروهاي پليس به 55 گروه تفكيك و در ميادين اصلي شهر مستقر شدهاند. اين رزمايش شش روز به طول خواهد انجاميد كه سه روز اول بيشتر جنبه نمادين و تبليغاتي داشته و سه روز آخر يعني پنجشنبه، جمعه و شنبه بخش عملياتي رزمايش خواهند بود. نيروهاي پياده پليس از روز پنجشنبه در شهر مستقر شده و در روز جمعه در مقرهاي يدكي مستقر خواهند شد. براي هر واحد انتظامي موجود، سه مقر يدكي در مساجد، مدارس و ادارات دولتي در نظر گرفته شده است. هواناجا پشتيباني هوايي رزمايش را برعهده داشته و اقدامات هليبرد با مشاركت نيروهاي چترباز در 12 نقطه تهران انجام خواهد شد. در روز آخر يعني شنبه، ستاد فرماندهي پليس ماموريتهاي فرضي را اعلام خواهد كرد و ماموران اين سناريوهاي پيشبيني شده را اجرا خواهند كرد. اين سناريوها تا آن روز محرمانه بوده و در همان روز اعلام خواهند شد. فرماندهي اين رزمايش با قرارگاه امام رضا و شش قرارگاه تحت پوشش آن بوده و 30 هزار پليس به همراه پليسياران با بيش از چهار هزار دستگاه خودرو و موتورسيكلت در اين رزمايش شركت دارند. انتقال نيرو بين شهرها و پايتخت از اهداف اصلي اين رزمايش است. نيروهاي پليس استانهاي مازندران و اصفهان نيز در اين رزمايش مشاركت دارند. از ساكنان تهران خواسته شده در روز پنج شنبه در معابر اصلي شهر با خودروي شخصي تردد نكنند. اينها در حالي است كه اخباري در خصوص تغيير ساختار مديريت امنيت كشور هم شنيده ميشود. گفته ميشود كارگروه مشتركي ميان دولت و نيروهاي مسلح با مسئوليت دبير شوراي عالي امنيت ملي تشكيل شده كه احتمالا بالاتر از شوراي امنيت كشور به رياست وزير كشور و پائينتر از شوراي عالي امنيت ملي به رياست احمدينژاد قرار خواهد گرفت. شايد ايجاد اين شورا نوعي دور زدن شوراي عالي امنيت ملي باشد كه فردي نظير حسن روحاني در آن عضويت دارد. همچنين در حالي كه در همه استانها شوراي تامين استان با مسئوليت معاون سياسي و امنيتي استاندار وظيفه ايجاد هماهنگيهاي امنيتي را برعهده دارد در استان تهران شوراي جديدي با نام شوراي تامين امنيت تشكيل شده كه مشخص نيست چه تفاوتي با شوراي تامين استان دارد. در "شهر" چه خبر است كه در عرض يك ماه هر دو بازوي سركوب امنيتي نظام، بزرگترين عملياتهاي آزمايشي خود را برگزار ميكنند؟ چرا قرارگاه ثارالله به محور فرماندهي سپاه بدل شده؟ نبايد فراموش كرد كه يكي از تبعات اجراي طرح امنيت اجتماعي در دو سال گذشته استقرار دائم نيروهاي مسلح به سلاح گرم يگان ويژه پليس در نقاط اصلي شهرها بوده است. نيروي انتظامي در سالهاي اخير در تمام نواحي انتظامي مديريت جديدي با عنوان پليس امنيت ايجاد كرده كه فرمانده آن پس از فرمانده كل ناحيه بر ديگر فرماندهان پليس (راهنمائي و رانندگي، آگاهي، اماكن عمومي، مفاسد اجتماعي و... ) ارشديت دارد. پليس امنيت تهران كه در ميدان سپاه (عشرتآباد) مستقر است از مديريت امنيت مسابقات فوتبال گرفته تا برخورد با جنبش زنان را در آن واحد برعهده دارد. به نظر ميرسد تحليل و تلقي رهبران ايران از تهديدها تغيير كرده و ثقل تهديدها از بيرون به درون منتقل شده است. اگر روزي نگران تهاجم مستقيم از زمين و دريا بودند اينك نگران شورشهاي شهري و حمايت هوائي از آن هستند. شورشهايي كه ميتواند بر دوش ونداليزم (اوباشيگري) يا جنبشهاي با قدرت بسيجكنندگي سوار شده و آشوب بيافريند. شورشهائي كه منشا روشنفكري نداشته و بيش از آنكه حامل مطالبات طبقه متوسط باشند بيانگر خواستهاي حاشيهنشينان شهرها و فرودستان خواهند بود. بيترديد بخشي از اين نگراني ناشي از الگوي تهاجمي است كه آمريكا در حمله به افغانستان و عراق تعقيب كرد. در هر دو مورد تهاجم ابتدا با موشكپراني و حملات هوائي آغاز و با دامن زدن به شورشهاي مردمي و سوار شدن يك اپوزيسيون از پيش معرفي شده بر موج شورشها گسترش يافت. در افغانستان حمله در همين مرحله به پيروزي رسيد اما در عراق تهاجم زميني هم به عنوان تيرخلاص به كار گرفته شد. ميتوان اين تلقي را غلط دانست و مانند بسياري از تحليلگران احتمال بروز چنين شرايطي را براي حكومت ايران بعيد دانست. اما شواهد فوق و بسياري از فعاليتها و تصميمهاي به ظاهر كم اهميتي كه در بدنه حكومت گرفته ميشود نشان ميدهد فعلا اين تحليل بر ذهن رهبران ايران حاكم است. اگر خود را به جاي رهبري ايران فرض كرده و با اين نگاه به حكومت و كشور بنگريم آنگاه ميتوان فلسفه بسياري از اقدامات را دريافت. مثلا در چنين جايگاهي و با چنان تحليلي ميتوان درك كرد كه چرا بايد از دولت سراپاسپاهي احمدينژاد حمايت كرد و پوپوليسم و تودهگرائي او را به توسعهگرائي ميانهروها ترجيح داد. دولتي كه با نيمه نظامي-امنيتي خود طبقه متوسط شهري را سركوب ميكند و با نيمه پوپوليست خود به فرودستان و حاشيهنشينان آبستن آشوب رشوه ميدهد. آنها احساس ميكنند آنكه در مقدم نيروهاي خارجي، گوسفند قرباني خواهد كرد نه طبقه متوسط كه فرودستان و حاشيهنشينان خواهند بود.؟؟؟؟؟؟؟
Sunday, November 16, 2008
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment