Friday, May 9, 2008

!!! صلح یا جنگ ؟ : فقط و فقط با استناد به سخنان محمود احمدي نژاد !


در خبرها آمده است خانم کاندوليزا رايس وزير امور خارجه امريکا ضمن سفر اخير به خاورميانه از دولت اسرائيل خواسته است گام هاي اساسي براي رفاه فلسطيني ها بردارد. از دولت اسرائيل خواسته است تا قول دهد 61 مانعي را که در راه تردد فلسطينيان در راه کرانه باختري وجود دارد، برچينند. وي ادامه ساخت شهرک هاي اسرائيلي در کرانه باختري رود اردن را "مشکل آفرين" توصيف کرده است و بر اسرائيل فشار مي آورد تا آزادي جابه جا شدن فلسطينيان بر کرانه باختري رود اردن را بيشتر کند. هم زمان با خانم رايس گروه چهارجانبه (سازمان ملل، اتحاديه اروپا، امريکا و روسيه) که روز جمعه گذشته در لندن تشکيل جلسه دادند از اسرائيل خواسته اند همه فعاليت هاي شهرک سازي را متوقف کند و از فلسطيني ها نيز خواسته اند حملات نظامي خود را متوقف کنند. خبرها شيرين است. آيا شدني است؟ آيا به اينکه خانم رايس هنوز باور دارد رسيدن به يک پيمان صلح بين اسرائيل و فلسطين تا پايان سال ميلادي جاري امکان پذير است مي توان اميد بست؟ همين چند روز پيش بود که قطع تأمين سوخت مورد نياز غزه از سوي اسرائيل فاجعه به بار آورد تا جايي که دبير کل سازمان ملل متحد به آن معترض شد. اسرائيل اعلام کرد به حملات شبه نظاميان فلسطيني پاسخ داده است و با اين دفاعيه اقدام ضد حقوق بشري خود را مشروعيت بخشيد. خوب که خبرها را بالا و پايين مي کنيم به اين نتيجه مي رسيم که صلح خاورميانه در شرايط کنوني دست يافتني نيست. راديکال ها از جنگ تغذيه مي کنند نه از صلح. شيرازه امور جهان هم يکسره افتاده است به دست راديکاليسم که در هر گوشه جهان ويژگي هايي دارد متناسب با آن اقليم. در اسرائيل اين ويژگي ها چنان است که از دولت مقتدر خبري نيست و تندروها براي دموکراسي جايي باقي نگذاشته اند تا به اتکاي آن اقدام براي صلح ميسر بشود. راديکال هاي فلسطيني هم توانسته اند تبديل به يک نيروي تعيين کننده بشوند و تشکيلات خودگردان فلسطين را تضعيف کنند. فزون بر رويدادهاي سياسي بايد به نشست هايي که در گوشه و کنار جهان برپا مي شود کنجکاوانه نگاه کرد. به مناسبت سالروز وقوع هولوکاست در روزهاي 29 و 30 ماه مي نشستي در شهرهاي نيويورک و نيوهاون برگزار شد. تصور مي شد نشست بوي صلح مي دهد. اما چنين نبود و افرادي در اين نشست تلاش مي ورزيدند آن فاجعه جان گداز بشري يعني هولوکاست را دست مايه اي قرار دهند براي تقويت راديکاليسم که جهان را در کام خود فرو کشيده است. مي خواستند اين را جا بياندازند که هولوکاست ديگري در راه است به سرکردگي ايران در دوران رياست جمهوري محمود احمدي نژاد. در تمام جلسات شبح زمينه سازي براي حمله نظامي به ايران ديده مي شد. کاملا قابل فهم بود که ريئس جمهور ايران با سخنان نسنجيده که فاقد ارزش هاي ديپلماتيک است، فرصت هاي جادويي در اختيار ديگر راديکال هاي جهان گذاشته تا آنها بتوانند به استناد ادعاهاي او کاري بکنند کارستان. در نشست پياپي به سخنان تهديد آميز آقاي محمود احمدي نژاد استناد مي جستند و بر پايه آن در صدد برمي آمدند تا بر قصاص قبل از جنايت که مي تواند ملت صلح دوست و کهنسال ايران را درهم بشکند مشروعيت ببخشند. حقوقدان برجسته کانادايي که استاد حقوق بشر هم بود و شهرت جهاني دارد ضمن نطق آتشيني اعلام کرد نسل کشي تازه اي به ابتکار ايران دارد شکل واقعي به خود مي گيرد و بايد چارچوب لازم براي "پيشگيري" از آن را طراحي کرد و به اجرا گذاشت. وي به دارفور و رواندا اشاراتي داشت و باور داشت ورود به بحث نقض گسترده حقوق بشر توسط دولت اسرائيل مثلا در نوار غزه موضوعي است که در دستور جلسه آن نشست نيست و نبايد سخنرانان به آن بپردازند. با وجود حضور اين استاد برجسته حقوق بشر فضاي نشست سخت غير دموکراتيک، بسته و درآميخته با التهاب بود.فقط يک تفکر غالب بود. همين و ديگر هيچ. روز بعد وکيل مدافع جواني همان تفکر را پي گرفت و در يک چارچوب حقوقي خاص که گفته مي شد براي پيشگيري از نسل کشي آن را طراحي کرده است شبح ترس و ضرورت دفاع (بخوانيد حمله) را پررنگ تر ساخت. چارچوب حقوقي پيشنهادي با موازين حقوق بين الملل سازگار نبود. با اين وصف گويا محافل خاصي از آن استقبال کرده بودند وقتي يکي از حاضران که او نيز وکيل مدافع بود از سخنران پرسيد اگر شما وکيل اين پرونده بوديد چگونه دعاوي خود را در دادگاه هاي بين المللي ثابت مي کرديد، سخنران گفت: فقط و فقط با استناد به سخنان محمود احمدي نژاد! در مجموع روشن شد که راديکال ها در جهان در صدد برآمده اند تا به بهانه اختلاف نظر با يکديگر راديکاليسم را در سطح جهان به زيان صلح و حقوق بشر از هر سو تقويت کنند. راديکاليسم ايراني که در حال حاضر نماد آن آقاي محمود احمدي نژاد است، راديکاليسم اسرائيلي را تقويت کرده است. راديکاليسم اسرائيلي در پناه اشتباهات سياسي ايران راديکاليسم امريکايي را بيش از پيش با خود هم سو ساخته است. راديکاليسم فلسطيني به آنچه رفتار ضد حقوق بشري در مناطق محل سکونت فلسطينيان است مشروعيت بخشيده است. حاصل کار همين است که مي بينيد: - جامعه جهاني نمي بيند که ايرانيان در منجلات تورم و گراني غوطه مي خورند و نقض گسترده حقوق بشر فضا را براي نقد عملکرد حاکميت (سياست خارجي و سياست هاي اقتصادي) تنگ کرده است. از بس بحث پيرامون بحران هسته اي و تحريم ها برضد ايران مطرح است، وضعيت حقوق بشر در ايران خبرساز نيست. - ايرانيان با کابوس حمله نظامي روزگار مي گذرانند و وضعيت دشوار و محنت بار اقتصادي شان غيرقابل تحمل شده است. با اين وصف جامعه ايران زنده و فعال است و در پي آن است تا در همين شرايط دشوار براي برون رفت از بن بست راه چاره اي پيدا کند. - به تدريج عملکرد آقاي محمود احمدي نژاد به خصوص در حوزه سياست هاي اقتصادي از سوي هم فکرانش به نقد گذاشته شده و استيضاح وزراي او از سوي مجلس آغاز شده است. بنابراين محمود احمدي نژاد آن گونه که در نشست هاي خاص مطرح مي شود ابرقدرت نيست. در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران هم ريئس جمهور صاحب اختيار نيست. - اما محمود احمدي نژاد با همين سخنان که راديکاليسم را در جهان تقويت کرده است، در بخش هايي از جهان تبديل به قهرماني شده که دارند از آن اسطوره مي سازند. اهل پژوهش و تحقيق لازم است تا ريشه هاي اين قهرماني را بررسي کنند و به آن خطاهاي سياسي که تا کنون صلح خاورميانه را به تأخير انداخته است همچون بستري براي اين قهرمان سازي بپردازند. نمي توان باور کرد که با در هم کوبيدن ايران، جهان و به خصوص خاورميانه به صلح و ثبات برسد. دستيابي به صلح در گروي مذاکره است

No comments: