گاهي دروغ چنان شاخ دار مي شود كه به قول معروف مرغ پخته هم در ديگ جوشان خنده اش مي گيرد، و گاه دروغگو چنان بي خيال و بي مهابا حرف مي زند كه بيرون زدن دم خروس هم مسئله ي مهمي تلقي نمي شود. خبرگزاري رسمي جمهوري اسلامي در آخرين نظرسنجي يا در واقع نظرسازي خود به منظور دستيابي به اهداف مشخص اعلام كرده است: " براي بيش از ۸۴ درصد مردم ويژگي اعتقاد به ولايت فقيه، در انتخاب فرد مورد نظر براي نمايندگي مجلس شوراي اسلامي داراي اولويت ميباشد." بر اساس يافتههاي اين نظر سنجي كه گفته مي شود در ميان 5377 نفر از افراد بالاي 18 سال، با به عبارت ديگر افراد واجد شرايط راي دادن در انتخابات مجلس هشتم صورت گرفته است، 1/84 درصد از مردم تهران و هشت مركز استان پرجمعيت كشور "اعتقاد و التزام به ولايت فقيه" را از جمله مهمترين ويژگيهاي يك نماينده مجلس ارزيابي كرده اند. نكته ي درخور تعمق اينكه بر اساس ادعاي مسئولان "ايرنا"، دادههاي اين نظر سنجي نشان ميدهد 6/62 درصد از پاسخگويان اولويت خود براي ويژگي "اعتقاد و التزام به ولايت فقيه" براي نمايندگي مجلس را با انتخاب گزينههاي "خيلي زياد" و "زياد" مشخص كرده اند. در شرايطي كه فضاي جامعه به ويژه در پايتخت و كلان شهرهاي ايران نشان مي دهد كه به دليل رفتار نهادهاي درگير در انتخابات و استفاده غيرقابل تصور از حربه ي رد صلاحيت هاي گسترده فرمايشي، مردم چندان ميل و رغبتي به مشاركت در انتخابات ندارند، ديگر دستاورد اين نظرسنجي اين بوده است كه "بيش از ۶۰درصد از شركتكنندگان در اين نظرسنجي(در مراكز استانهاي تهران، خراسان رضوي، فارس، اصفهان، خوزستان، آذربايجان شرقي، مازندران، كرمان و كرمانشاه) با قاطعيت و شفافيت تمام اعلام كرده اند كه در انتخابات دوره هشتم مجلس شوراي سلامي شركت خواهند كرد". انتشارنتايج اين نظرسنجي اولين سوالي را كه در ذهن شنونده يا خواننده متبادر مي كند اين است كه اين مردمي كه اين گونه مي انديشند كجا زندگي مي كنند كه در جامعه حضورشان نمود چنداني ندارد؟ و سوال بعد اينكه آيا مردم به ماموران نظرسنجي دروغ مي گويند و ريا و نفاق مي ورزند، يا نه اين مسئولان خبرگزاري رسمي ايران هستند كه خبر كذب مي دهند يا دروغ به مردم مي بندند؟ و سوال بعدي اينكه آيا نتايج انتخابات مجلس هشتم نيز قرار است بر اين منوال به اطلاع افكار عمومي رسانده شود؟- هم از نظر تعداد شركت كنندگان و هم لحاظ تركيب راه يافتگان به مجلس. مي توان از زاويه اي ديگر نيز به اين ماجرا نگاه كرد. اگر نظر مردم اين است و نتايج نظر سنجي برگزاري ايران دقت، صحت و سلامت دارد، چگونه است كه تفاوت معناداري ميان مردم در مقام "نامزدهاي انتخاباتي" و مردم در جايگاه "شركت كننده" در انتخابات وجود دارد؟ با تمام فراز و نشيب ها و رد صلاحيت هاي فله اي و بازگرداندان قطره چكاني كه تاكنون بيش از دو هزار نفر را ازتيغ رد صلاحيت گذرانده، اين نكته اكنون روشن شده است كه در ميان عوامل اصلي و محوري رد صلاحيت نامزدهاي اصلاح طلب و مستقل، اعم روحاني و شخصي يا مسلمان و يهودي، به ويژه چهره هاي شناخته شده ي سياسي و مذهبي و نمايندگان مورد تائيد احزاب و تشكل هاي رسمي و غيررسمي، دو علت محوري نقش كليدي ايفا كرده است: اين دو مستند رد صلاحيت يكي عدم اعتقاد و التزام به اسلام بوده است و ديگري قانون اساسي جمهوري اسلامي. از هر سوي كه به اين ماجرا نظر انداخته شود، يك پاي آن "ولايت مطقه ي فقيه"، به زعم مسئولان وزارت كشور و شوراي نگهبان، بوده است. به يك معنا، ملاك سنجش مسلمان بودن يا حتي ديندار بودن اين است كه فرد چه ميزان به ولايت فقيه اعتقاد و التزام دارد؛ يا درست تر ذوب در ولايت است. در اين ميان مهم هم نيست كه نامزد انتخاباتي باور خويش را علني مي كند و به زبان مي آورد، يا در دل خود نگاه مي دارد، براي از دور انتخابات خارج شدن و خارج كردن، مهم تلقي دست اندركاران برگزاري انتخابات است. به عبارت ديگر، امكان دارد كه او ديدگاهش را نگويد يا نظرش را ننويسد، اما در محكمه تفتيش عقايد حاكميت، از قبل حكم بي ديني و ارتداد برايش صادر شده باشد؛ چون اين گونه ذهن خواني شده و منش و روش فرد با معياري سياسي مورد قضاوت قرار گرفته است. همين زاويه در بحث اعتقاد و التزام به قانون اساسي يا حتي نظام جمهوري اسلامي گشوده است. كافي است كه فرد شك و شبهه اي نسبت "عدالت، مديريت و تدبير و..." رهبري داشته باشد تا دشمن ايران و يار اجنبي خوانده شده و قلم سياه بر روي نامش كشيده شود. بر اين اساس ترجمان عدم التزام به اسلام و ديگر اديان الهي، همان عدم "اعتقاد و التزام به ولايت فقيه و ولي فقيه حاضر" است و ترجمان عدم التزام به قانون اساسي باز عدم "اعتقاد و التزام به حاكم وقت". بر اين مبنا، اكثريت مردم ايران دو چهره دارند، وقتي در جايگاه "انتخاب شونده" در انتخابات ثبت مي كنند ضد ولي فقيه و ولايت فقيه هستند و زماني كه قرار است در مقام "انتخاب كننده" مورد سوال قرار گيرند و راي خود را به صندوق ها بريزند ملاك اصلي شان براي راي دادن به ديگران، ميزان "اعتقاد و التزام نامزد انتخابي به ولي فقيه حاضر و حاكم وقت" است. نمي توان شك كرد كه اين مردم را از دو سياره ي جداگانه به زمين و سرزمين ايران آورده شده باشند و قرار هم اين باشد كه در روز 24 اسفند 86 نيز وقتي در پاي صندوق هاي راي حاضر مي شوند، اين چنين واكنش هاي متضاد از خود بروز دهند؛ هم مشاركت گسترده داشته باشند و هم به نامزدهاي جريان اقتدارگرا كه قرار است نام اكثر قريب به اتفاق شان از صندوق هاي راي بيرون بيايد، راي دهند؟ به زبان ديگر، نمي توان با دو معيار متفاوت با شهروندان ايراني برخورد كرد و انتظار پذيرش رعيت وار از آنها داشت. نمي توان هنگامي كه حاكميت به عنوان تزئين انتخابات به راي مردم نياز دارد انواع مختلف صفت ها از دينداري گرفته تا انقلابي را در وصف آنها بكار ببرد، و آن هنگام كه همين مردم براي ايفاي نقش مستقيم در امور سياسي و اجتماعي پيش قدم شده و به عنوان "انتخاب شونده" ثبت نام مي كنند، با انواع تهمت ها و نسبت هاي ناروا، صلاحيت آنها را احراز و تائيد نكرد. از قديم گفته اند كه "يك بام و دو هوا" نمي شود، اما بايد بپذيريم كه در جمهوري اسلامي از ضرب المثل عاميانه ي ديگري نيز به كرات استفاده شده و مي شود؛ ما كرديم و شد!! اگر بتوان اين نظرسنجي را "مشت نمونه ي خروار" دانست و تحولات آينده و نتايج انتخابات مجلس هشتم و ميزان مشاركت مردم در اين حركت همه جانبه "مهندسي شده" ارزيابي كرد، آنگاه بايد اين سوال را از جريان هاي اصلاح طلب و تحول خواه پرسيد كه آيا بايد در اين بازي سياسي كه هم ميزان تقريبي مشاركت مردم و هم تركيب برندگان از پيش تعيين شده اش حدودا روشن است، حتما مشاركت فعال و همه جانبه داشت؟ در مقابل سوالي نيز فراروي جريان اقتدارگرا قرار خواهد داشت. اگر نتايج اين نظرسنجي قرين به حقيقت است و مردم اين گونه در مورد شاخصه ها و اعتقادات نامزدهاي انتخاباتي مي انديشند و مي گويند، و به تبع آن با درصد بالايي به "ولي فقيه حاضر" و "حاكم اسلامي وقت" اعتقاد و باور دارند، آيا وقت آن نرسيده است كه پس از سي سال از پيروزي انقلاب يك نظرخواهي عمومي يا رفراندوم زير نظر ناظران مستقل و بي طرف با دو سه سوال مشخص برگزار شود؛ آيا هنوز به قانون اساسي جمهوري اسلامي، به ويژه اصل مترقي ولايت فقيه و رهبر برآمده از آن اعتقاد داريد؟
Monday, February 25, 2008
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment