در دعاهاي اسلامي جمله "يا غافر ذنب داوود" بسيار تكرار شده است. گناه داوود چه بوده است كه در بسياري دعاها، خداوند را با نام آمرزنده او خطاب ميكنند. در عهد عتيق (تورات) گناه داوود بس بزرگ و عظيم است، آنگونه كه ذكر آن نيز از زبان باورمندان به دين، امكان پذير نيست. قرآن ضمن آنكه بارها تاكيد كرده است: "صدقت ما بين ايديهم" اما گناه مذكور در عهد عتيق را براي داوود به رسميت نميشناسد. در قصص قرآن گناه داوود نوعي قضاوت معرفي شده است، بدين صورت كه: فردي نزد داوود پيامبر رفت و گفت: برادر من 99 گوسفند دارد و من فقط يك گوسفند. مهماني بر ما وارد شده است. من ميگويم برادرم يكي از گوسفندهايش را براي پذيرايي از مهمان سر ببرد، اما برادرم ميگويد كه تو تنها گوسفندت را سر ببر! اي داوود بين ما داوري كن. داوود هم گفت: همانا برادرت به تو ستم ميكند. خداوند اما نوع داوري داوود را گناه ميداند و به او عتاب ميكند: در حالي كه سخنان و ادله برادر ديگر را نشنيدي چگونه حكم به ستمگرياش دادي؟ داوود براي آمرزش اين گناه شبان و روزان به درگاه حق مينالد تا اينكه خداوند او را ميبخشد. در واقع داستان حضرت داوود، معياري به معتقدان به دين ميدهد كه طبق آن، حق هميشه لزما با طرف ضعيف تر نيست و بدون شنيدن سخن و استدلال طرف قوي تر نميتوان حكم به محكوميت آن داد. در روزگار ما آيا ميتوان طبق معيار خداوند داوري كرد و يا حتي به آن فراخواند؟ گمان نميكنم بدون تحمل باري سنگين از اتهام بتوان چنين كرد. من مدتهاست براي اظهار نظر در باره مناقشاتي كه بين كشورهاي مختلف جهان رخ ميدهد، سعي ميكنم تا استدلال هر دو طف قوي و ضعيف را بشنوم و پس از آن چيزي بنويسم يا بگويم. اين شيوه اما هيچ مقبوليتي در بين بسياري از ايرانيها ندارد. كافي است كه در جمعي بگويي فلان كشور قدرتمند هم استدلالش در باره فلان موضوع اين است و پاسخي در خور ميطلبد. هنوز اين جمله از دهانت خارج نشده، به جانبداري از آن قدرت و توجيه همه جناياتش در طول تاريخ متهم ميشوي، زيرا گويي يك اصل بديهي وجود دارد و آن اينكه در هر مناقشه و نزاعي بي چون و چرا حق با طرف ضعيف تر است. طبق داستان داوود اما هميشه و در همه موارد حق با طرف ضعيف تر نيست و قوي تر هم بي چون و چرا در همه موارد بر باطل نيست. در واقع طبق منطق قرآن، در هر نزاعي ابتدا بايد سخن و استدلال هر دو طرف نزاع را صرف نظر از ميزان قدرت و ثروتشان شنيد و آنگاه در بين آنان داوري كرد. اين نوع داوري در بين هيچكدام از گرايشهاي سياسي و فكري يافت نميشود، زيرا در يك نگاه سياه و سفيد، يك طرف هميشه به راه راست است حال به هر اقدامي كه ميخواهد دست بزند و طرف ديگر هميشه در گمراهي است بي آنكه به شنيدن سخنش نيازي باشد. آيا با اين نوع داوري ميتوان در اين دنياي در هم پيچيده به سر منزل مقصود رسید با سپاس حسین رستمی
Friday, February 8, 2008
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment