Friday, February 8, 2008

گناه داوود


در دعاهاي اسلامي جمله "يا غافر ذنب داوود" بسيار تكرار شده است. گناه داوود چه بوده است كه در بسياري ‏دعاها، خداوند را با نام آمرزنده او خطاب مي‌كنند.‏ در عهد عتيق (تورات) گناه داوود بس بزرگ و عظيم است، آنگونه كه ذكر آن نيز از زبان باورمندان به دين، ‏امكان پذير نيست.‏ قرآن ضمن آنكه بارها تاكيد كرده است: "صدقت ما بين ايديهم" اما گناه مذكور در عهد عتيق را براي داوود به ‏رسميت نمي‌شناسد. در قصص قرآن گناه داوود نوعي قضاوت معرفي شده است، بدين صورت كه:‏ فردي نزد داوود پيامبر رفت و گفت: برادر من 99 گوسفند دارد و من فقط يك گوسفند. مهماني بر ما وارد شده ‏است. من مي‌گويم برادرم يكي از گوسفندهايش را براي پذيرايي از مهمان سر ببرد، اما برادرم مي‌گويد كه تو ‏تنها گوسفندت را سر ببر! اي داوود بين ما داوري كن.‏ داوود هم گفت: همانا برادرت به تو ستم مي‌كند.‏ خداوند اما نوع داوري داوود را گناه مي‌داند و به او عتاب مي‌كند: در حالي كه سخنان و ادله برادر ديگر را ‏نشنيدي چگونه حكم به ستمگري‌اش دادي؟ داوود براي آمرزش اين گناه شبان و روزان به درگاه حق مي‌نالد تا اينكه خداوند او را مي‌بخشد.‏ در واقع داستان حضرت داوود، معياري به معتقدان به دين مي‌دهد كه طبق آن، حق هميشه لزما با طرف ‏ضعيف ‌تر نيست و بدون شنيدن سخن و استدلال طرف قوي ‌تر نمي‌توان حكم به محكوميت آن داد.‏ در روزگار ما آيا مي‌توان طبق معيار خداوند داوري كرد و يا حتي به آن فراخواند؟ ‏ گمان نمي‌كنم بدون تحمل باري سنگين از اتهام بتوان چنين كرد.‏ من مدت‌هاست براي اظهار نظر در باره مناقشاتي كه بين كشورهاي مختلف جهان رخ مي‌دهد، سعي مي‌كنم تا ‏استدلال هر دو طف قوي و ضعيف را بشنوم و پس از آن چيزي بنويسم يا بگويم.‏ اين شيوه اما هيچ مقبوليتي در بين بسياري از ايراني‌ها ندارد. كافي است كه در جمعي بگويي فلان كشور ‏قدرتمند هم استدلالش در باره فلان موضوع اين است و پاسخي در خور مي‌طلبد. هنوز اين جمله از دهانت ‏خارج نشده، به جانبداري از آن قدرت و توجيه همه جناياتش در طول تاريخ متهم مي‌شوي، زيرا گويي يك ‏اصل بديهي وجود دارد و آن اينكه در هر مناقشه و نزاعي بي چون و چرا حق با طرف ضعيف تر است.‏ طبق داستان داوود اما هميشه و در همه موارد حق با طرف ضعيف تر نيست و قوي تر هم بي چون و چرا در ‏همه موارد بر باطل نيست.‏ در واقع طبق منطق قرآن، در هر نزاعي ابتدا بايد سخن و استدلال هر دو طرف نزاع را صرف نظر از ‏ميزان قدرت و ثروتشان شنيد و آنگاه در بين آنان داوري كرد.‏ اين نوع داوري در بين هيچكدام از گرايش‌هاي سياسي و فكري يافت نمي‌شود، زيرا در يك نگاه سياه و سفيد، ‏يك طرف هميشه به راه راست است حال به هر اقدامي كه مي‌خواهد دست بزند و طرف ديگر هميشه در ‏گمراهي است بي‌ آنكه به شنيدن سخنش نيازي باشد.‏ آيا با اين نوع داوري مي‌توان در اين دنياي در هم پيچيده به سر منزل مقصود رسید با سپاس حسین رستمی

No comments: