Wednesday, February 27, 2008

جشن هسته اي، پادزهر قطعنامه سوم

احمد شيرزاد نماينده مجلس ششم و کانديداي ردصلاحيت شده مجلس هفتم وهشتم، که طي مدت نمايندگي موضوع ‏پرونده هسته اي ايران را ازنزديک دنبال کرده، در گفت وگو با بررسي گزارش محمد البرادعي، رييس ‏آژانس بين المللي انرژي اتمي، از دلايل جشن هسته ايي دولت طي روزهاي گذشته سخن گفته است. اين استاد ‏دانشگاه در رشته فيزيک هسته اي معتقد است قطعنامه سوم تحريم ايران به زودي صادر خواهد شد، اگر چه ‏دولت با اقداماتي مانند برپايي جشن وسرور تلاش مي کند تبعات آن را بر اقتصاد کشور بپوشاند. ‏ ‎انتشار گزارش محمد البرادعي درداخل کشور با شادماني مسئولان حکومتي وبه خصوص دولت آقاي ‏احمدي نژاد مواجه شده درحالي که رسانه هاي خارجي بخش هايي از اين گزارش را تاييد کننده اتهامات غرب ‏ عليه برنامه هسته اي ايران دانسته اند. اين تفاوت برداشت ناشي از چه عواملي است؟‏‎ ‎ اين پديده خاص اين دولت است که متاسفانه به ديگر بخش هاي حکومت هم سرايت کرده وآن اينکه هراتفاقي که ‏بيافتد بابت آن جشن مي گيرند. در مجموع، هر چه آقاي البرادعي درگزارشش مي نوشت اينها جشن هسته اي مي ‏گرفتند. فکر مي کنم مقداري برمي گردد به نيازي که درداخل کشور از نظر محافظه کاران وجود دارد براي ‏جشن گرفتن – حالا به هردليلي. اگرچه اين را از باب مطايبه گفتم، اما اصل مساله همين است. ‏ ‎چه بخش هايي از گزارش عملا موجب شادماني مقامات دولتي شده وچه بخش هايي عملا مي تواند ‏موجب فشار بيشتري به کشور شود؟‏‎ ‎‏ ‏ نکته اين است که موضوع هسته اي ايران انبوهي از مسائل کوچک وبزرگ را درخود جاي مي دهد که ظرف ‏چهار پنج سال گذشته پرونده سنگيني ايجاد کرده است. طبيعتا در لا به لاي اين پرونده بسيار قطورنکات زيادي ‏براي پاسخگويي وجود دارد و بايد پاسخ داده شود. همان زماني هم که زمان دولت اصلاحات بود وما درمجلس ‏بوديم پيشنهاد ما اين بود که بايد با صبر وحوصله اين قبيل سوالات را پاسخ داد و براي ايجاد اعتماد تلاش کرد. ‏چون بسياري از اين مسائل پاسخ هاي قانع کننده وتکنيکي دارد. به هردليلي اين دو- سه ساله اين کار با يک روال ‏و رويکرد منظمي دنبال نشد وفضايي ايجاد شد که هرمساله اي که في نفسه جاي سوظن داشته يا نداشته باشد کش ‏داده شود. تا اينکه درتابستان گذشته تغييري در رويکرد ايران به وجود آمد. به خصوص در اواخر دوره اي که ‏آقاي لاريجاني مسئوليت داشت و ظاهرا تصميم گيران به اين جمع بندي رسيدند که لااقل مواردي که قابل جواب ‏دادن است را پاسخ بگويند و در آن زمينه ها تعامل کنند. به اين ترتيب توافق نامه اي که آقاي لاريجاني هم از آن ‏به عنوان طرح مداليته نام مي برد مطرح شد که طي آن در هر زماني سوالاتي پيرامون بخش هاي مختلف برنامه ‏هسته ايي مطرح شد و با آژانس به مذاکره پرداختند. برخي از اين مسائل مورد بحث قرارگرفته وپرونده آنها بسته ‏شده است. مسائلي که اگر پنج سال پيش هم به آن نگاه مي کرديم مي گفتيم نبايد اين ها محل چالش ومشکل باشد. ‏ ازجمله اين موضوعات بحث برسرمساله معدن قيچين بندرعباس بوده است. طبيعتا اين معدني بوده که بهره ‏برداري کمي از آن صورت گرفته و يا درمرحله مطالعاتي بوده ولي چون به موقع گزارش داده نشده اين هم اضافه ‏شده به مواردي که پيچيده تر است. از اول هم اگر کارشناسي نگاه مي کرديم اين معدن نبايد جاي مناقشه مي بود. ‏چهار مساله دراطلاعيه آقاي البرادعي حل شده تلقي شده وبايد از فهرست مسائل کنارگذاشته شود که ازجمله ‏عبارت بوده از: آلودگي پولوتونيوم 210، آلودگي يکي ازدانشکده هاي فني وصنعتي تهران، نيز خريدهاي مرکز ‏تحقيقات فيزيک که وابسته به سازمان انرژي اتمي است و درنهايت معدن بندر عباس. دراين چهارمورد آقاي ‏البرادعي پاسخ هاي ايران را مطابق با يافته هاي آژانس دانسته است. اما يادمان باشد که چالش اصلي با ايران ‏درمواردي است که بسيار جدي تر است. اصل اينکه ايران دست به غني سازي زده است ويا اقدام به ساخت ‏سانتريفوژ کرده، مواردي است که اساسا روي آنها قطع نامه داده شده و الان هم از ايران خواسته شده اينها را ‏تعطيل کند. گزارش اخير البرداعي هيچ تعريضي به اين بخش از مسائل ندارد ودر يک جملات کوتاهي مي گويد ‏ايران اين برنامه را ادامه مي دهد درحالي که چالش هاي اصلي اينها هستند.‏ علاوه برآن يک بحث جديدي باز شده که در حدود شش هفت بند از گزارش را به خود اختصاص مي دهد وآن ‏درمورد اطلاعاتي است که يکي از کشورهاي غربي که قاعدتا بايد آمريکا باشد به آژانس داده و بنا برادعاهايي که ‏در آن اطلاعات است ايران خريد هايي کرده و آزمايشاتي انجام داده که منحصرا مي تواند کاربرد نظامي داشته ‏باشد. اين داستان از زمان گزارش قبلي به اين سو آغاز شده است. گزارش قبلي 15 نوامبر 2007 بوده و تا حالا ‏فاصله زماني دو- سه ماهه داشته و دراين فاصله اين بحث جديد باز شده است. ايران درمرحله اول طي مذاکره اي ‏که انجام شده قبول کرده که اين موضوعات در دستور کار قرار بگيرد و وقتي که در دستور کار قرارگرفته ايران ‏همه آنها را تکذيب کرده و گفته همه آنها ساختگي است. آژانسي ها قبولاندند به طرف غربي که اسناد را به ايران ‏نشان بدهند تا بتوانند جواب ايران را بگيرند که الان دراين مرحله هستيم. بنابراين تجربه گذشته ما با آژانس نشان ‏مي دهد که حتي اگر مستندات ايران کافي باشد و بتواند آژانس را قانع کند، يک فاصله زماني حداقل يکي - دوساله ‏درگير اين چالش خواهيم بود. از طرف ديگر نمي دانيم که اگر اين چالش پايان يابد آيا چالش ديگري آغاز خواهد ‏شد يانه. داستان به اين راحتي نيست که بگوييم به اين راحتي مساله حل مي شود. ‏ ‎با توجه به اين گزارش کشورهاي غربي گفته اند که احتمال جدي وجود دارد که قعطنامه سوم تحريم ‏عليه ايران صادرشود. آقاي حداد عادل هم گفته اند که احتمال صدور قطعنامه تحريم وجود دارد. شما اين احتمال ‏را چگونه ارزيابي مي کنيد؟‎ دراجلاسي که چند هفته پيش کشورهاي 1+5 داشتند درخصوص صدور قطعنامه به يک توافق نامه اصولي ‏رسيدند. بنابراين ازهمين الان مي توان حدس زد که قطعنامه سوم صادر خواهد شد. منتها ممکن است جزيياتي ‏مانند جمله بندي و يا ميزان شدت آن تغييراتي کند. اما به نظر مي رسد آمريکايي ها دراين مقطع به يک قطعنامه ‏ملايم هم راضي هستند. دلشان مي خواهد که اقدامات قبلي عليه ايران ادامه پيدا کند.‏ ‎با توجه به احتمال قوي صدور قطعنامه تحريم، جشن هسته ايي چه رويکردي را نشان مي دهد؟‏‎ ‎‎‎ مي توان گفت جشني که دراين روزها برپا شد يک هدفش اين بود که پادزهري براي تصويب قطعنامه سوم در ‏سطح افکار عمومي داخلي ايران تهيه شده باشد. ظاهرا مسئولان ايران فکر مي کنند موضوع اصلي رقابت ‏وتقابلشان با آمريکا يا کشورهاي غربي دراقناع افکار عمومي داخل ايران است و مسائل ديگر مشکل نيست. اين ‏است که بيشتر هم وغم آنها صرف اين مي شود که درداخل کشور سعي کنند پيروزمند تلقي بشوند وروش کساني ‏که قبل از آنها کار مي کردند روش غيرموثري جلوه داده شود. آنها دراقداماتي که انجام مي دهند– چه از نوع ‏پيشرفت در فن آوري هاي هسته ايو چه کنارگذاشتن آنها وامتياز گرفتن از غربي ها – هرچه باشد بابت آن جشن ‏پيروزي به راه مي اندازند تا فضاي افکار عمومي داخلي فکر کند که اينها از قبلي ها دراين زمينه موفق بوده اند. ‏واقعيت هم اين است که دراين فضاسازي اين ها تا حد زيادي موفق بوده اند. اما اينکه همه داستان که مربوط مي ‏شود به اقناع افکار عمومي داخل ايران يا نه خودش بحث ديگري است. ‏ ‎تصويب قطعنامه سوم روي حوزه اقتصاد وسياست درايران چه تاثيري مي گذارد؟ با توجه به اينکه به ‏نظر مي رسد اثرات تحريم هاي سال گذشته اندک اندک خودش را بر روي بخش هاي مختلف اقتصاد ايران نشان ‏مي دهد؟‏‎ ‎ با توجه به وضعي که قعطنامه هاي قبلي به وجود آورده واقدامات اقتصادي و بانکي که کشورهاي غربي انجام داده ‏اند، در سطح موسساتي که نوعي تبادل اقتصادي کالا وخدماتي داشته اند خيلي مايوس ونااميد هستند وتبعات تحريم ‏ها را حس مي کنند. اما مردم کوچه وبازار که با اين مسائل سروکارزيادي ندارند صرفا تبلغيات راديو وتلويزيون ‏را مورد توجه قرار مي دهند. ‏ شرايط اقتصادي براي ما روز به روز دشوارتر مي شود. الان تجربه قطعنامه هاي قبلي هم نشان مي دهد که حتي ‏اگر قطعنامه خيلي شدت نداشته باشد وفضايي ايجاد مي کند که آمريکايي ها بتوانند کشورهاي زيادي را درتحريم ‏عملي ايران همراه خود بکنند. متاسفانه اين همراهي درخيلي ازکشورها به چشم مي خورد وتحريم ها جدي تر شده ‏است. ‏ ‎‎در روزهاي پيش رو تحريم هاي جدي را چگونه مقامات به مردم توضيح خواهند داد؟‎ تحريم ها به صورت تدريجي اثر مي کند ولي اين تاثيرتدريجي با شتاب زيادي طي ماه هاي گذشته صورت گرفته ‏است. درچند ماه گذشته، شرايط اقتصادي دشوار شده اما به دليل درآمد سرشار نفتي دولت ونوع عملکرد اقتصادي ‏دولت، اين مساله تاثيرش را درزندگي روزمره معلمان، کارگران و چنين اقشاري کمتر مي گذارد. اگر چه دولت ‏نتوانسته قول هايي را که درزمينه بهبود وضعيت مردم داده بود عملي کند. از نظر سياسي وتبليغاتي دولت ‏ونهادهاي تبليغاتي موفق شده اند با بزرگ نمايي هرازچندگاه اتفاقاتي که مي افتد ودستاوردهاي مقعطي وچيزهايي ‏که درجاي خودش مي تواند مهم باشد اما همه مساله نيست، سعي کنندکه روي آثار تحريم ها را بپوشانند.

No comments: