Wednesday, April 23, 2008

براندازي با گوجه فرنگي

معمولا سال چهارم براي روساي جمهور کشور آمد ندارد، هاشمي که در سال چهارم نصف وزارتخانه هايش ‏را از دست داد و خاتمي هم در سال چهارم همه روزنامه ها و هوادارانش زندان رفتند و شد شير بي يال و دم ‏و اشکم. به نظرم مي رسد احمدي نژاد هم دارد مي افتد توي ميکسر و معلوم نيست چه کسي دکمه قرمز را ‏فشار بدهد. چاپلوس تررررررين البته که بقول " اودري هپبورن" در " بانوي زيباي من" ما از اوناش نيستيم که يه دفه از اون ور پشت بوم ‏بيفتيم پايين و همچين در مورد پور محمدي حرف بزنيم که انگاري پسرخاله ماست و عزا بگيريم که چرا داره ‏مي ره، ايشاء الله زودتر بره و ديگه برنگرده، اما از اينها گذشته به مفهوم انتقاد و چاپلوسي در ايران دقت ‏کنيد. بهترين راه براي رسيدن به مقامات عالي در ايران يک شاهراه مستقيم و سريع است: " تا مي تواني ‏چاپلوسي کن." شنيده شد که محمدرضا رحيمي، متولد روستاي سريش آباد شهر قروه براي جانشيني وزير ‏کشور مطرح شده است. وي دو سال قبل در جريان دادن گزارش سفر خودش از سوريه گفت: « در سوريه ‏در شهر تاريخي بصرا که اسم آن را بعضا ممکن‏‎ ‎است نشنيده باشيد، يکي از مسلمانان به من گفت که من ‏معتقدم اگر بنا بود بعد از‎ ‎پيامبر، پيامبري بيايد، آن احمدي‌نژاد بود و اين ابراز احساسات براي ما افتخار‏‎ ‎بزرگي است. در حلب ما افتخار مي‌کرديم؛ چرا که در اين شهر وقتي راه مي‌رفتيم همه به‎ ‎ما احترام ‏مي‌گذاشتند و به برکت وجود شما، ما را مورد نوازش و احترام قرار مي‌دادند‎ ‎و حتي در جاهايي ما را به چاي ‏و بستني دعوت مي‌کردند و مي‌گفتند دکتر احمدي‌نژاد‎ ‎رييس‌جمهور ماست. در اين کشورها حال و هواي ‏ديگري حاکم بود‏‎.‎‏» و اکنون بياييد به اين سووال پاسخ بدهيم که علت انتخاب رحيمي براي وزارت کشور ‏چيست؟ الف: توانايي ها و سابقه مديريت وي که ربطي به ارادت وي به پيامبر جديد ندارد؟ ب: ديدگاههاي سياسي وي درباره اداره کشور بدون هيچ ارتباطي با پيامبر جديد؟ پ: آشنايي او با مسائل امنيتي و سياسي کشور بدون در نظر گرفتن ارادت به پيامبر مذکور؟ ت: تحصيلات و دانش وي در مواردي که ربطي به پيامبر جديد ندارد؟ براندازي با گوجه فرنگيگاهي اوقات کسي حرف نامربوطي مي گويد، بعدا همان را اغراق مي کنيم مي شود طنز. گاهي اوقات طنزي ‏مي گوئيم، مسوولان مملکت همان را تکرار مي کنند و مي شود حرف نامربوط. هفته قبل بشوخي نوشته بودم ‏که علت افزايش قيمت گوجه فرنگي اين است که مفسدين اقتصادي همه پول شان را گوجه فرنگي خريدند و ‏احتکار کردند و قيمت گوجه فرنگي را بالا بردند. فکر مي کنم کسي براي اينکه « مهدي کوچک زاده» نماينده ‏مجلس و عضو کميسيون اعصاب و روان مجلس هفتم را سرکار بگذارد، برايش استدلال کرده که همين ‏موضوع علت افزايش قيمت گوجه فرنگي است. کوچک زاده ديروز در يک مناظره در دانشگاه گفت: « با اين ‏پول ها چه کارها که نمي شود کرد، چندين ميليارد تن گوجه فرنگي مي شود خريد و مملکت را با مشکل ‏مواجه کرد و سنگ اندازي کرد.» جهت اطلاع موارد زير عرض مي شود.‏ همه گوجه فرنگي بخورند: فرض مي کنيم همه مردم ايران هر روز يک کيلو گوجه فرنگي بخورند، نوزادان ‏هم در اين محاسبه منظور شده اند.‏ هفتاد و پنج ميليون نفر: فرض مي کنيم که جمعيت ايران همان 75 ميليون نفر باشد و سيصد ميليون نفر نباشد، ‏يعني مردم ايران روزي 75 ميليون کيلو گوجه فرنگي بخورند.‏ سالي 366 روز باشد: فرض هم مي کنيم که يک سال نه 365 روز بلکه 366 روز باشد و بخاطر عذاب ‏بيشتر ما خداوند هر چهار سال حکومت احمدي نژاد را با ما سال کبيسه اعلام کرده باشد. در اين حالت ‏‏27450000000 کيلوگرم مصرف سالانه گوجه فرنگي ايران خواهد بود. يعني سالانه 27.5 هزار تن گوجه ‏فرنگي توسط مردم ايران مصرف مي شود.‏ اين 1005 روز: فرض کنيم که ملت گوجه فرنگي خور ايران در اين 1005 روز که احمدي نژاد روي ‏صندلي رياست جمهوري نشسته است( براي اطمينان تا پس فردا را محاسبه کردم) دقيقا روزي يک کيلو گوجه ‏فرنگي خورده باشند، با اين حساب ملت ايران از روزي که احمدي نژاد سرکار آمده تا پس فردا 75 هزار تن ‏گوجه فرنگي مصرف کرده اند.‏ يک ميليارد تن گوجه فرنگي: اصولا ملت ايران براي اينکه با همين جمعيت يک ميليارد تن گوجه فرنگي ‏مصرف کنند، 37 سال طول مي کشد. ‏ توضيح ضروري: درست است که مهدي کوچک زاده قاطي دارد و معمولا بدون دليل به طرف مردم سنگ ‏پرتاب مي کند و تا به حال چند بار در مجلس فحش ناموسي به مردم داده و در حال کتک زدن ديگران متوقف ‏شده است، ولي همين موجود از کشور هلند دکتراي کشاورزي گرفته است. به نظر شما محاسبه مصرف گوجه ‏فرنگي کار سختي است؟‏ دعواي طلبگي با نعلين و دمپاييهمزمان با اين واقعه محترم که رئيس جمهور و مجلس هفتم در حال بادبان کردن جوراب هاي سفيد همديگر( ‏که هيچ ربطي به رنگ شلوار و کفش شان ندارد و اين را هر کودک فهيمي هم مي فهمد.) هستند، مهدي ‏کوچک زاده گفت: « دعواي مجلس و دولت دعواي طلبگي است.» لاله افتخاري هم که اسمش شبيه شبيه ‏زنهاي دستگير شده و قيافه اش شبيه زنهاي دستگير کننده است، در يک اظهار نظر متفاوت اعلام کرد: « ‏اختلاف سليقه دولت و مجلس مصداق يک دعواي طبلگي است.» مسوول کميسيون امنيت ملي مجلس هم گفت: ‏‏« مجلس و دولت با هم اختلافي ندارند، اين اختلافات همان اختلافات طلبگي است.» يک نماينده تهران هم ‏گفت: « دولت و مجلس گاهي توي سر هم مي زنند، مثل طلبه ها که دعوا مي کنند.» آگاهان توضيح دادند که ‏اصولا هماهنگي خيلي چيز مهمي است، بخصوص از نوع دعواي طلبگي. زبان تان را اپيلاسيون کنيدمن که زبانم مو درآورد. هر کاري دل تان مي خواهد بکنيد، مي خواهيد راي بدهيد، مي خواهيد راي ندهيد، ‏مي خواهيد به فهرست اعتماد ملي راي بدهيد، مي خواهيد به فهرست اصلاح طلبان راي بدهيد، اصلا مي ‏خواهيد برويد همه تان دوباره به حدادعادل راي بدهيد. اصلا به من چه ربطي دارد. درست؟ نه، اصلا درست ‏نيست. با اين چيزها شوخي نکنيد، انتخابات را جدي بگيريد و حتما سعي کنيد به نمايندگان اصلاح طلبان راي ‏بدهيد. گراني هست، اما در عوض امنيت داريمحداد عادل که توسط احمدي نژاد به نقض قانون متهم شده است، گفت « گراني هست، اما در عوض امنيت ‏وجود دارد.» يکي ديگر از کارشناسان گفت: « درست است که امنيت نداريم، اما در عوض مردم ما متدين ‏هستند.» اما يک کارشناس مسائل ديني اظهار داشت: « اگر چه بسياري از مردم مسائل ديني را رعايت نمي ‏کنند، اما خدا را شکر که استقلال داريم.» همزمان با همين اظهار نظر رئيس جمهور گفت: « مهم نيست ‏استقلال نداريم، عوضش من خوشگلم.» آگاهان نتيجه گيري کردند که ما هر چيزي نداشته باشيم در عوض ‏يک چيز ديگر نداريم که بايد داشته باشيم.

No comments: