Wednesday, December 5, 2007

پرونده هسته ای ایران : یک بستر و چند رویا




در مورد پرونده هستهاي ايران، سخن بسيار رفته است. با اين وجود اين پرونده حرفهاي زيادي براي گفتن دارد و به نظر ميرسد كه افراد زيادي در تار موي اين معشوق گرفتار آمدهاند. آقاي البرادعي چنان به ناز و عشوههاي اين پرونده دل سپرده است كه گويي به اين زوديها ما قادر به دل كندن و جدايي از آن نيستيم. در مورد پرونده هستهاي ايران، سخن بسيار رفته است. با اين وجود اين پرونده حرفهاي زيادي براي گفتن دارد و به نظر ميرسد كه افراد زيادي در تار موي اين معشوق گرفتار آمدهاند. آقاي البرادعي چنان به ناز و عشوههاي اين پرونده دل سپرده است كه گويي به اين زوديها ما قادر به دل كندن و جدايي از آن نيستيم. گزارش بلند بالاي وي كه تاب همه نوع تفسير را دارد و تقريباً هر كسي از ظن خود ميتواند يار آن گردد و آن را سند موفقيت خود معرفي كند حكايت از رابطه عاشقانه مديركل محترم آژانس با اين پرونده دارد و به طوري ميخواهد هميشه روي ميزش باشد و به بركت آن، جوايز مختلفي دريافت كرده و بزرگان عالم از چهار گوشه جهان به ديدارش بشتابند. روياي آقاي البرادعي اين است كه در تاريخ بماند و صدها آفرين به هوش و تدبيرش از صلحطلبان جهان نثارش گردد. او شواليهاي است كه فقط با شيرينزباني دل همه را به دست آورده و بر بام افتخار ديپلماسي راه يافته است؛ اين زباني كه به طعم كيك زرد و جوهرنمك و قدري هم فلفل و اسيد خو گرفته است، چنان چرب و نرم است كه ميتواند دل ايران، آمريكا، روسيه، چين، اروپا و سايرين را به دست آورد،كه گفته است هنر نزد ايرانيان است و بس؟ ايران انحرافي از پيمان NPT ندارد ولي آژانس نميتواند در مورد ماهيت صلحآميز بودن فعاليت هستهاياش با اطمينان اظهارنظر كند. ايران در ماههاي اخير بر سطح همكاريهاي خود افزوده است ولي اطلاعات آژانس در مورد فعاليت فعلي كمتر است. ايران بايد به اعتمادسازي ادامه داده، به پروتكل الحاقي عمل كند و به قطعنامههاي شوراي امنيت در خصوص تعليق غنيسازي عمل كند و البته بهتر است با آمريكا به مذاكره بنشيند. روياي آقاي البرادعي اين است كه زبان ديپلماتيك وي در دانشگاههاي دنيا تدريس شود و او آقاي ديپلماسي قلمداد گردد. آمريكا نيز به پرونده هستهاي ايران علاقهمند است و به بركت اين پرونده دوستان قديمي را دوباره دور هم جمع كرده، بار پرونده عراق را سبك نموده و موفق شده است همدلي روسيه و چين را در شوراي امنيت به دست آورده و اين پرونده را همچنان در شوراي امنيت باز نگهدارد و ايران را به عنوان تهديدي عليه صلح و امنيت بينالملل معرفي كند. او همه گرفتاريهاي بينالمللي را ناشي از پرونده هستهاي ايران ميداند و به بركت اين پرونده، كاسبي خوبي با كشورهاي حوزه خليج فارس راه انداخته است. با خطر- خطر گفتن، طبع شعر آقاي ساركوزي را بيدار كرده و او تنها مصراع بيقافيه خود <بمب ايراني يا بمباران ايران> را سروده است. اين پرونده، فرانسه و چين را هم سر سفره عقد نشانده و قرارداد 30 ميليارد دلاري در وسط سفره قرار گرفته است. روياي ساركوزي ايران را منزوي ميكند و در لبنان به دنبال تكميل شعر خود ميگردد. چين در آستانه برگزاري المپيك 2008 نميخواهد در خصوص وضعيت حقوق بشر و اوضاع تبت و هنگكنگ حرفهاي بدآهنگ بشنود. روياي چين شايد گرم كردن تنور مهرباني آمريكاييهاست. روسيه در خصوص استقرار سپر موشكي و اوضاع چين و سازمان تجارت جهاني، نفت و گاز خزر، مهرباني بيشتري از آمريكا طلب ميكند و روياي همنشيني بيشتري با بزرگان دنيا دارد. هند نيز روياي خود را دارد و همنشيني هستهاي با آمريكا به مذاقش خوش آمده است، آلمان هم در روياي عضويت دائمي در شوراي امنيت با پرونده هستهاي راه را هموار ميبيند. چه بستر نرمي، چه سخاوتي؛ اما من ايراني بيش از ديگران حق دارم كه روياي خود را داشته باشم. روياي من اين است كه نهتنها در فناوري هستهاي براي مصارف صلحآميز، ايران سرآمد كشورها باشد و نام آن بر قله افتخار علم و دانش بدرخشد بلكه سطح زندگي روزمره مردم نيز از بركت پيشرفتهاي علمي ارتقاي يافته و ديگر از فقر، بيكاري، سوءتغذيه، بيسوادي، نابهنجاري، كارتنخوابي، فقدان مسكن مناسب، افسردگي و... خبري نباشد و يكباره براي هميشه از جرگه كشورهاي در حال توسعه يا توسعهنيافته خارج شويم. ما هم مثل كشورهاي ديگر از تكنولوژي مدرن براي حضور در كرات ديگر برخوردار شويم، قادر به اكتشاف و پژوهش در اعماق دريا باشيم، در عرصه ساخت هواپيماهاي مسافربري با كشورهاي ديگر از رقابت برخوردار باشيم، با توسعه صادرات غيرنفتي، سهم عادلانهاي در تقسيم كار بينالمللي داشته باشيم و همانند چين به رشد اقتصادي دورقمي دست پيدا كنيم. آيا پرونده هستهاي فرصت و استعداد تحقق چنين ايراني را فراهم خواهد آورد؟ گزارش آقاي البرادعي بهرغم تأييد همكاريهاي سازنده ايران، بر اجراي قطعنامههاي شوراي امنيت در خصوص تعليق غنيسازي پافشاري ميكند. اعضاي دائم شوراي امنيت و از جمله چين نيز خواستار اجراي اين قطعنامهها شدهاند. به نظر ميرسد كه حركت براي تصويب قطعنامه، ديگر شروع شده باشد و بر خلاف ميل ما، پرونده هستهاي در نهادهاي بينالمللي بسته نشده است و نحوه عمل به قطعنامههاي شوراي امنيت، كليد خروج از بنبست تعريفشده است. تعريف حق در چارچوب حقوق بينالملل با مفهوم آن، بنا به نظام ارزشي، فلسفي و فرهنگي ما متفاوت ميباشد. حق ايران در فعاليتهاي هستهاي از نظر نظام ارزشي و مؤلفههاي ملي در حد حق آمريكا و روسيه و ديگر قدرتهاي بزرگ است. آنها بدون هيچ محدوديت و حتي نظارت آژانس بينالملل انرژي هستهاي به توليد سوخت هستهاي حتي براي مصارف غيرصلحآميز ادامه ميدهند. اما ايران در چهارچوب معاهده NPT فعاليت صلحآميز هستهاي خود را بايد زير نظر آژانس بينالمللي هستهاي ادامه دهد و محدوديتهاي معاهده NPT و شيوه نظارت آژانس را بپذيرد. آمريكا و روسيه و ساير اعضاي دائم شوراي امنيت به لحاظ داشتن حق وتو از مصونيت در جامعه جهاني برخوردارند، به اين عبارت كه هرگز قطعنامهاي در شوراي امنيت عليه آنها و متحدانشان تصويب نخواهد شد اما فعاليت هستهاي ايران بنا به برداشتهاي شوراي امنيت كه يك ارگان سياسي بوده و صلاحيت احراز تهديد صلح و نقض صلح را دارد، تهديدي براي صلح و امنيت بينالمللي قلمداد شده است. از اينرو روياي ايراني بايد با واقعيت موجود و محدوديتهاي تعريفشده در ساختار سياسي، حقوقي و نظامي جامعه جهاني شكل بگيرد. عدم توجه به واقعيتها و محدوديتهاي موجود در پرونده هستهاي موجب ميگردد كه ايران وسيلهاي براي تحقق روياهاي كشورهاي ديگر باشد. براي مديريت پرونده هستهاي در مسير تحقق منافع ملي ايران، بايد براي خروج پرونده هستهاي از شوراي امنيت به چارهجويي پرداخت. اعضاي دائم شوراي امنيت بر اجراي مصوبات خود در خصوص تعليق غنيسازي پافشاري ميكنند و حقوق بينالملل موجود نيز از مواضع آنها حمايت ميكند. آيا كارشناسان پرونده هستهاي راه ديگري غير از تعليقسازي براي جلب اعتماد و متقاعد كردن اعضاي دائم شوراي امنيت ميشناسند؟ اگر چنين راه و چارهاي وجود دارد، چرا در معرفي آن تعلل ميشود؟ متأسفانه اعتمادسازي كه يك مفهوم تجريدي است در حوزه حقوق و به صورت عيني و مصداقي قابل شناسايي نميباشد. از اظهارات آقاي البرادعي و اعضاي 1+5 چنين استنباط ميگردد كه مسير اعتمادسازي از تعليق غنيسازي ميگذرد. آيا كارشناسان ايراني ميتوانند بدون تعليق غنيسازي به اعتمادسازي بپردازند؟ به نظر ميرسد كه مذاكرات طولاني و نشستهاي متعدد كارشناسان هستهاي ايران با مقامات آژانس و با بعضي از اعضاي دائم شوراي امنيت، فرمول قابل قبولي كه بدون تعليق، اعتمادسازي صورت بگيرد، توليد نكرده است و از طرف ديگر، كشورهاي 1+5 با كمك البرادعي حاضر به انعطافپذيري در خصوص چگونگي تعليق زمان آن ميباشند به نحوي كه به فعاليت علمي ايران در زمينه فعاليت هستهاي لطمهاي وارد نشود. مسووليتپذيري در مقابل صلح و امنيت بينالمللي يك پيروزي و حركت از موضع قدرت است. با انعطافپذيري مسوولانه، ايران ميتواند مسير تحقق روياي ايراني را هموار كرده و راه را بر تحقق روياهاي كشورهاي ديگر ببندد. در غير اين صورت و با از دست دادن فرصتها، ممكن است امكانات و فرصتهاي ما در خدمت تحقق روياهاي ديگران قرار بگيرد. حسین رستمی ]]>

No comments: