Sunday, December 2, 2007

!!!!بد نیست از جوانان ، تجربه آموزی



اي محمود احمدي نژاد در يکي از آخرين سخنراني هاي خود، نيکلا سارکوزي، رئيس جمهور منتخب مردم فرانسه ‏را، که اتفاقا در "عملياتي پيچيده و چند لايه" برکشيده نشده، "جوان" و "بي تجربه" خواند. به او درس حکومت داري ‏داد و البته "تهديد"ي هم کرد.‏ بازخواني آخرين کارهاي اين "جوان" و مقايسه آن با اقدامات رئيس جمهور "برکشيده" جمهوري اسلامي، شايد براي ‏حاميان رئيس دولت نهم، آموزنده باشد؛ او را که گوش شنودن نيست. آقاي محمود احمدي نژاد در يکي از آخرين سخنراني هاي خود، نيکلا سارکوزي، رئيس جمهور منتخب مردم فرانسه ‏را، که اتفاقا در "عملياتي پيچيده و چند لايه" برکشيده نشده، "جوان" و "بي تجربه" خواند. به او درس حکومت داري ‏داد و البته "تهديد"ي هم کرد.‏ بازخواني آخرين کارهاي اين "جوان" و مقايسه آن با اقدامات رئيس جمهور "برکشيده" جمهوري اسلامي، شايد براي ‏حاميان رئيس دولت نهم، آموزنده باشد؛ او را که گوش شنودن نيست.‏ کشور فرانسه در ماه هاي اخير روزهاي پر التهابي را پشت سرگذاشته است. التهابات دانشجويي، طغيان نوجوانان ‏فرانسوي، اعتصاب کارمندان سيستم حمل و نقل عمومي، اعتصاب معلمين...‏ در اين روزهاي پر التهاب، دانشجويان در اعتراض به تغيير قوانين حاکم بر دانشگاه ها، دست به تظاهرات زدند. ‏دانشگاه ها را سنگر بندي کردند. از ورود معلمين و ديگر دانشجويان به دانشگاه ها ممانعت به عمل آوردند. پلاکاردهايي ‏بالا بردند که بر آنها چه ها که نقش نبسته بود و...‏ ‏ اما هيچکدام از اين جوانان دستگير نشدند. نه تنها دستگير نشدند که در تلويزيون ها و راديو ها و مطبوعات کشور نيز ‏به آزادي سخن گفتند. رودرروي وزير آموزش عالي کشور خود به ابراز نظريات شان پرداختند، با او تندي کردند، او ‏را مورد اتهام قرار دادند و...‏ در ايران آقاي احمدي نژاد اما دانشجوياني که در نهايت "گفته" بودند ديکتاتور نمي خواهيم، دانشگاه ها را امنيتي نکنيد، ‏دوستان مان را آزاد کنيد و.... يک به يک ميهمان "بهترين زندان دنيا"، بند 209 اوين شدند، مورد ضرب و شتم قرار ‏گرفتند؛ از تحصيل محروم شدند، از ورود به دانشگاه هاي خود منع شدند. و حتي در خارج از کشور، در برابر انجمن ‏اسلامي دانشجويان، موازي سازي کردندکه مبادا گوشه اي را سالم گذاشته باشند... و رئيس جمهور "برکشيده" بر همه ‏اينها خنديد.‏ در فرانسه نوجوانان خانواده هاي مهاجر، با نارنجک و کوکتل مولوتف به خيابان ها ريختند؛ بيش از هشتاد پليس را ‏مجروح کردند؛ کتابخانه ها و اتوبوس ها و اماکن عمومي را به آتش کشيدند؛ نقاب بر چهره بستند، به مردمان عادي ‏تعرض کردند و... آقاي سارکوزي اما که در سفر خارج بود، از فرودگاه يک سر به ديدار ماموران پليسي رفت که در ‏بيمارستان ها بستري بودند. از آنان دلجويي کرد و به قاطعيت گفت با اقدامات غيرقانوني برخورد خواهد شد. در عين ‏حال خانواده دو نوجواني را که مرگ آنان منجر به اين تظاهرات شده بود، به کاخ اليزه برد؛ با آنان همدلي کرد و به ‏آنان نيز قول داد که به ماجراي مرگ فرزندانشان رسيدگي کند. ‏ در فرانسه اعتصاب کارمندان سيستم حمل و نقل، کشوررا فلج کرد و روزانه ميليون ها يورو به اقتصاد فرانسه لطمه ‏وارد آورد؛ اما در حاليکه بخش قابل توجهي از مردم نيز با اين اعتصاب مخالف بودند، نه فقط کسي دستگير نشد، که ‏همه تريبون ها هم در اختيار اعتصاب کنندگان قرار گرفت تا از علل نارضايتي خود سخن بگويند؛ و درست در همان ‏حال که نمايندگان شان در کاخ رئيس جمهور و نخست وزير در حال مذاکره بودند.‏ در جمهوري اسلامي آقاي احمدي نژاد اما اعتصاب کارگران هفت تپه و ديگر کارگران ايراني، که نه مانند کارگران ‏فرانسوي در اعتراض به افزايش سال هاي کار، که در اعتراض به نپرداختن حقوق هاي معوقه خود در برابر استانداري ‏ها و فرمانداريها و در نهايت مجلس شوراي اسلامي جمع مي شوند، به خاک و خون کشيده شد.[خاک و خون، اغراق ‏نيست، گزارش حوادث را بخوانيم]براي رهبران سنديکاي رانندگان شرکت واحد زندان و مجازات هاي رنگ به رنگ ‏رديف شد. منصور اصانلو با چشم عمل کرده به زنداني برگشت که امکانات پزشکي ندارد و...‏ آقاي سارکوزي در همين مدت به امريکا، مجارستان، مراکش، چين... سفر کرد. وي در اين سفرها؛ پايه هاي رابطه با ‏آمريکا را مستحکم کرد؛ با چين قرار دادهاي ميلياردي بست و در عين حال به ياد چين آورد که بايد در ارتباط با ايران" ‏مسئوليت پذيري بيشتري" از خود نشان دهد.در مراکش و مجارستان هم آتشي بر نيفروخت حداقل...‏ رئيس دولت نهم اما در رياض سخناني گفت که هيچ کس را خوش نيامد. نامه اي به سارکوزي نوشت که کسي بدان محل ‏نگذاشت. حاصل کنفرانس خزرش به ترکمانچاي تعبير شد، ديدارش با اعراب "دوست و برادر" نتيجه نداشت، کنفرانس ‏آناپوليس بدون ايران برگزار شد ـ در حاليکه آقاي احمدي نژاد خود را متولي اول ماجرا مي پندارد ـ زمينه هاي قطعنامه ‏ديگري عليه ايران را فراهم آورد....‏ حالا هر دو رئيس جمهور در کشورشان هستند. رئيس جمهور "برکشيده" به خاطر حکم تبرئه يک مقام عاليرتبه همان ‏نظام، رگ هاي گردنش بيرون زده و هماورد مي طلبد؛ بي آنکه حواسش باشد به اين روزها که ثانيه هايش هم آبستن ‏حادثه اند. و رئيس جمهور"جوان" در آخرين ساعات روز، به نويسنده نامه اي مي خندد که به او درس حکومت داري ‏مي دهد. ‏ کاش رئيس جمهور ماهم "جوان" و "بي تجربه" بود.حسین رستمی‏ ‏ ‏ ]]>

No comments: