Wednesday, December 19, 2007

جناب هاشمی رفسنجانی قبل و بعد؟؟ ....



"انتخابات مجلس آينده جزو مهمترين حوادث آينده كشور به حساب مي آيد و اگر مجلسي متشکل از برايند صحيح مردم شکل بگيرد در این شرايط مي تواند نجات بخش و پيش برنده اهداف انقلاب و سنگري براي امنيت منطقه باشد اما برعکس اگر مجلس آينده برايند افکار عمومي نباشد بايد نگران بود."[هاشمی رفسنجانی 21 آذر در کنگره حزب اعتدال و توسعه] اين جملات را اگر کسي جز هاشمي رفسنجاني مي گفت مي توانست تنها يک اظهار نظرباشد؛ همچنانکه ميزبانان او در حزب اعتدال و توسعه بيشتر محفلي از مديران در انتظار وزارت تلقي مي شوند. سال گذشته هم هاشمي رفسنجاني و هم اين حزب چنان در حاشيه بودند كه روزنامه هاي دولتي خبرشان را هم پوشش نمي دادند. اما او صبوري کرد تا ریيس تشريفاتي مجلس خبرگان درگذشت و روحانيت سنتي كه از رفتار اصولگرايان ترسيده اند ازهاشمي حمایت کردند تا رقیب جدي و پر قدرت خود آقاي جنتي را پشت سر گذارد ومهمترين پست روحانيت در ساختار قدرت پس از رهبري را در دست گيرد. او اگر رقابت را نمي پذيرفت بايد مديون حاميانش مي شد و فراتر از يک عنوان نداشت اما وقتي رقابت کرد و بار ديگر به عرصه قدرت بازگشت امروز مي تواند مدعی باشد و سخنانش بايد جدي گرفته شود. اما چگونه؟ هاشمي مرد چانه زني در پشت پرده است به همين دلیل ادبيات سياسي اش اکنده از تهديد و نصيحت است.اگر قدرت داشته باشد تهديد مي كند و اگر نه نصيحت.او اين نقش را به خوبي مي داند و در مقاطع زماني مختلف ايفا کرده است. چانه زني با ساختار متصلب قدرت براي حفظ ظاهري مشروعيت. اول بار هنگامي بود كه در دوران مجلس اول هم ریيس بودو هم ازحزب جمهوري اسلامي و هم ناظر هيات حل اختلاف بين حزب جمهوري اسلامي؛ بخوانيد روحانيت با بني صدر كه 11 ميلیون راي را بيش از اين محاسبه کرده بود و از قدرت روحانيت خبر نداشت، سرانجام ناگزیر شد با مجاهدین خلق متحد شود واوضاع چنان شد که بزرگترين سازمان سياسي تاريخ معاصر كه جمهوري اسلامي را محصول خون برادران خود مي دانست دست به اسلحه برد و جنگي خياباني راه انداخت كه تا امروز کسی از امار قربانيان حادثه و پيامد آن خبر ندارد. هاشمي رفسنجاني از جمله کساني بود كه در ظرف سه ماه اولين ريیس جمهوري را عزل/ دومي را منصوب و تشییع و سومي را به قدرت رساندند تا اولين روحاني مسند از دست رفته رياست قوه مجريه رابه دست گیرد و تا 6 دوره بعد همچنان در اختيار روحانيت بماند اما هنگامي كه آقاي خميني درگذشت و بر خلاف ميل چپ ها از نامزدي فرزند به جاي پدر حمايت نکرد جداسري او از چپ ها اغاز شد كه پس از دوم خرداد او را تا مرزهاي يک عاليجناب سرخپوش راندند. دومين نوبت هنگامي فرا رسيد كه او مي بايست به عنوان فرمانده جنگ، آقاي خميني را به پذيرش اتش بس قانع مي كرد.پس از بيانيه معروف "جام زهر" جدایی سپاهيان كه بدون دستاورد بايد به خانه باز مي گشتند از او شکل گرفت و ماند تا انتخابات سال 84 او را به شكست کشاند تا جبران کرده باشند.هاشمي نيز دومين شكست در انتخابات را تجربه کرد البته اين بار از سوي راست هاي جوان كه خود را اصولگرا مي ناميدند. سومين نوبت او در ماجراي سر به مهر برکناري آقاي منتظري از جانشیني آقاي خميني کوشيد مصالحه شود اما موفق نشدو آقاي منتظري شرافتمندانه برکناري را به ادامه شراکت ترجيح داد.چپ ها از اين پس به فکر افتادند تا با اصلاح قانون اساسي مرجعیت را از ولايت فقيه جدا کنند تا شايد پس ازآقای خمیني كه بيماريش در حال پيشرفت بود رهبر بعدي را از میان خود انتخاب کنند مثلا فرزند او.رییس جهوری هم نخست وزير نداشت و روحانيون سياسي هم نگران"ايت اله" قم نبودند كه فقاهت خود را ياداور مي شدند. نوبت چهارم در هنگام برگزاري انتخابات مجلس چهارم بود فضا مشابه اينروزها بود تنها با اين تفاوت كه هاشمي ريیس جمهوری بود و برگزارکننده انتخابات؛ او از مجلس چهارم ناراضی بود و مديراني هم گرد آورده بود كه در افکارعمومي از محبوبيت برخوردار بودند و به همان نسبت از قدرت سهم مي خواستند.هاشمي به جامعه روحانيت مبارز تهران پيغام داد تا 5 نفر از مديران او را در ليست خود بگنجانند و پاسخ آمد "نه". او معطل نشد و پيغام را به مديرانی داد كه در راس آنان کرباسچي شهردار تهران بود، بنابراين کارگزاران سازندگي با انتشار يک اطلاعیه متولد شد تا پس از حزب جمهوري اسلامي تجربه ديگري باشد. نتيجه هيجاني بود كه در افکار عمومي ايجاد کرد تا طبقه متوسط شهري پس از انقلاب عرض اندامي کرده باشد.اقليت مجلس پنجم چنان درخشيد كه هنوز بخشي از راست ها شكست ناطق نوري از خاتمي را به آن مجلس هم ادرس مي دهند. با اين تجربه از چانه زني پنهان و پيدا، او اكنون در صدد بر آمده است تا همه رانده شدگان از قدرت را براي شرکت در انتخابات و صاحبان قدرت را براي مدارا به حداقل راضي كند.او به تشكيل مجلسي نظير دوره پنجم راضي است.رقيبان او تلاش خواهند کرد تا امتياز بيشتري بگيرند اما موفق نخواهند شد زيرا اين بار بايد پست جديد او را جدي بگيرند چرا كه اگر نقد قدرت در داخل حذف شود، اپوزيسيون در خارج فعال ترخواهد شد و مشروعیت نظام بيش هر زمان ديگري راه برخورد را هموار خواهد کرد. او راه دشواري در پيش دارد ولي اگر اين نقش را نمي پذيرفت مثل سلف خويش اقاي مشکيني تنها به مقام برگزار کننده جلسات اکتفا مي کردکه از او ساخته نيست و ترجيح مي داد در متن باشد تا حاشيه؛ اما اگر پندهاي او شنيده نشوند سکوت خواهد کرد و يا وادار به سکوت خواهد شد؟ و اگر پاسخ همه اين پرسش ها مثبت باشد مي توان گفت روزگار ظاهری صندوق راي هم به سر آمده است و شايد باید در انتظار نامه سوم او بود. اولي پس از انتخابات مجلس ششم، منتشر کرد و دومي را پس از انتخابات رياست جمهوري نهم.شايد اگر چنين نامه ای نوشته شود براي نظام جهاني يک سند باشد كه مشروعیت، تنها برگزاري انتخابات نيست و بايد با حضور همه حتي حذف شدگان برگزار شود با سپاس حسین رستمی

No comments: