Friday, December 7, 2007

معمایی که همچنان حل نشده باقی مانده:؟ چه خواهد شد !!!!؟


به گمانم سياست آمريكا در برابر ايران از وضوح هميشگي خود فاصله گرفته و در حال تبديل شدن به موضوعي پيچيده و گنگ است. اين پيچيدگي از اين پس ما ايرانيها را بيش از پيش گيج خواهد كرد و به سمت تحليلهاي متناقض و مبتني بر توطئه پنداري امور بين المللي خواهد كشاند. به گمانم سياست آمريكا در برابر ايران از وضوح هميشگي خود فاصله گرفته و در حال تبديل شدن به موضوعي پيچيده و گنگ است. اين پيچيدگي از اين پس ما ايرانيها را بيش از پيش گيج خواهد كرد و به سمت تحليلهاي متناقض و مبتني بر توطئه پنداري امور بين المللي خواهد كشاند. آنچه مرا به پيچيده شدن سياست آمريكا در برابر ايران متقاعد كرده است، در واقع همين گزارش اخير سازمانهاي امنيتي آمريكاست كه خلاف روند معمول و رسمي تحولات بين دو كشور بود. زمان انتشار گزارش و همينطور ترتيب مفاد آن هنوز براي من يك معماست. مسلما من به خلاف دولت ايران و بسياري از رسانههاي جهان اين گزارش و منطق بغرنج و متناقض حاكم بر آن را به سود جمهوري اسلامي و در جهت حل سريع و بي دردسر بحران هستهاي نميدانم اما اعتراف ميكنم كه فهم سرراستي هم از آن ندارم. البته استقبال گرم و آتشين مقامهاي دولت آقاي احمدي نژاد از گزارش فوق كه بر نظامي بدون برنامه هستهاي ايران تا سال 2003 تاكيد دارد، تعجب مرا برنيانگخت چرا كه مسئولان دولت ايران اصولا در پي استفاده تبليغاتي از هر موضوعي بدون توجه به عمق و محتواي آنند. آنچه مرا در اين ميان شگفت زده كرد، برخورد رسانههاي بين المللي با اين گزارش بود. رسانهها با اين گزارش آنگونه مواجه شدند كه گويي نه دولت آقاي بوش بلكه يك سازمان مستقل بین المللی اين گزارش را تهيه كرده است. مسلما آقاي بوش از مدتها پيش از مفاد اين گزارش با خبر بوده و قاعدتا ميتوانسته جلو انتشار علني آن را بگيرد و يا انتشار آن به تاخير اندازد و يا خواستار ارائه آن با جمله بنديهاي متفاوت شود. آقاي بوش اما هيچكدام از اين كارها را نكرد و اجازه داد كه بخش اصلي گزارش از طبقه بندي خارج و در زماني كه وي مشغول متقاعد كردن اعضاي شوراي امنيت براي اعمال مجازاتهاي شديدتر عليه ايران بود منتشر شود آن هم با اين جمله شوك آور آغازين كه : ايران از سال 2003 برنامه اتمي تسليحاتي خود را متوقف كرده است. به گمانم اگر گزارش سازمانهاي اطلاعاتي آمريكا با جمله فوق آغاز نميشد و اين جمله در لابلاي متن ميآمد، شوك خبري ناشي از آن بسيار كمتر ميشد. اين جمله آغازين حتي به روزنامه نگاران و تحليلگران مجال آن را نداد كه به ساير بندهاي گزارش توجه كنند و در صدد كشف رمز از متن سرشاز از احتمالات گوناگون و توصيههاي آشكار و پنهانش برآيند. اما ظاهرا تدوين كنندگان متن و دولت آمريكا تعمد داشتهاند كه گزارش را با اعلام توقف فعاليتهاي نظامي هستهاي ايران در چند سال پيش آغاز كنند، چرا؟ دليل اصلياش را فقط تدوين كنندگان متن و آقاي بوش ميدانند اما ما هم به نوبه خود ميتوانيم به گمانهزني در اين مورد بپردازيم. به نظرم ميرسد جرج بوش همانطور كه خود بارها تاكيد كرده است، خواهان حل بحران هستهاي ايران از راه غير نظامي است و تصور ميكند كه اعمال فشارهاي جهاني در نهايت دولت ايران را به تسليم واخواهد داشت. با اين حال، شايعه حمله قريبالوقوع آمريكا چنان در سطح جهان پيچيده بود كه حتي برخي از چهرههاي مشهور سياسي در ايران حمله را قطعي و فوري و اجتناب ناپذير ميدانستند و انكارهاي پي در پي آمريكا نيز در اين ميان افاقه نميكرد. شايد دولت آمريكا براي نشان دادن عزم خود بر ادامه روش كنوني در برابر ايران و نفي حمله نظامي فوري، بند مربوط به توقف فعاليتهاي نظامي هستهاي ايران را در آغاز گزارش گنجانده است تا سوء ظن جهاني در مورد حمله قريبالوقوع را بر طرف كند. شايد روند تحولي كه در كنفرانس آناپوليس آغاز شد، دولت آمريكا را متقاعد كرده است كه اين روند در نهايت به انزواي ايران و تسليم آن منجر خواهد شد و بنابراين بهتر است كه به جاي تاكيد بر خطرات مبهم و اطلاعات مشكوك و بي اساس در باره برنامه اتمي ايران، ارزيابي صريح خود را از موقعيت برنامه هستهاي جمهوري اسلامي منتشر كند و ضمن بازسازي اعتبار از دست رفته سازمانهاي امنيتي خود در جريان جنگ عراق، جامعه جهاني را بر اساس يك تخمين محتاطانه اما قاطع و قابل پذيرش براي اعمال فشار بيشترعليه ايران بسيج كند. شايد گنجاندن بند مربوط به توقف برنامه نظامي هستهاي ايران در ابتداي گزارش به منظور جلب توجه به نظامي بودن برنامه هستهاي ايران در گذشته بوده است، تا از يك سو ادعاي ايران مبني بر صلح آميز بودن برنامه خود را به چالش گيرد و از ديگر سو، زمينه اعمال فشار بر ايران براي افشاي جزئيات اين مساله را در سطح جهاني فراهم كند. اينها اما صرفا گمانه زني است. آنچه در اين ميان كم و بيش روشن است اين است كه گزارش سازمانهاي اطلاعاتي آمريكا، راه اعمال فشار عليه ايران را باز گذاشته و حتي بهترين توجيهات را براي آن فراهم كرده است. در عين حال گزارش مذكور امكان يك حمله نظامي سريع به ايران را منتفي كرده است، گو اينكه اين گزينه همچنان از دستور كار آمريكا خارج نشده است. با اين حال به گمانم روند به زانو در آوردن ايران در حال ورود به مرحلهاي پيچيده و شايد غافلگير كننده است. نياز ماست كه براي فهم اين پيچيدگي ها تلاش كنيم و در برابر وسوسه دائمي روانشناختي ايراني كه ما را به سمت توطئه انديشي سوق مي دهد، تسليم نشويم با سپاس از حسن انتخاب شما سروران گرانمایه حسین رستمی. ]]>

No comments: