باز هم انتخابات، باز هم ملانصرالدین و باز هم یک کلاه دیگر. این ملانصرالدین همیشه عادت داشت که گول بخورد و همیشه هم گول می خورد، به همین دلیل هنوز انتخابات نرسیده، آن را تحریم می کرد، هر سال هم یکی روی کار می آمد و پشیمان می شد. هر بار هم از او می پرسیدند، چی شد باز هم انتخابات را تحریم کردی؟ می گفت: باز هم گول خوردم. می پرسیدند: مگر دفعه قبل که پشیمان شدی یادت نیست که گول خوردی؟ می گفت: بله، اما این دفعه یک جور دیگری گول خوردم. به قول مرحوم عمران صلاحی، حالا حکایت ماست.... نتیجه گیری اول: هم صلاحیت تان رد می شود، هم مطمئن هستید که صلاحیت تان رد می شود، هم بهتر است ثبت نام نکنید که وقت وزارت کشور را نگیرید. نتیجه گیری دوم: وقتی صلاحیت تان رد شد، فریاد نزنید، خفه شوید و تا مدتی ساکت بمانید. نتیجه گیری سوم: از 8000 داوطلب نمایندگی، 750 نفر، یعنی حدود ده درصد آنها پرونده قضایی دارند، یعنی ده درصد کسانی که می خواهند نماینده مردم شوند، طبیعتا نماینده مردمی هستند که به قول رئیس قوه قضائیه ده درصد از کل مردم ایران پرونده قضایی دارند. نتیجه گیری چهارم: هر کسی پرونده قضایی داشت، طبعا مجرم هم هست، مهم هم نیست که تبرئه شده باشد یا محکوم شده باشد. دوم: جناح راست، با تمام قوا و رسانه و طبعا امکانات ارتباطی دولتی، در حال انداختن اختلاف میان اصلاح طلبان و جناح های نزدیک به آنها هستند، فعلا کروبی تبدیل به عالیجناب زردپوش شده است و فکر می کنم کلی از طرفداران اصلاحات، بیش از اینکه دوست داشته باشند، حال احمدی نژاد را بگیرند، علاقمندند که حال کروبی را بگیرند. شیخ اصلاحات هم هر روز یک سوژه جدید به دست راست ها می دهد. ابراهیم اصغرزاده هم که همیشه یک ماه قبل از انتخابات از زیر ابر درمی آید و بیست ثانیه پس از انتخابات دوباره زیر ابر می رود، اعلام کرده که « قانون شکنی و افراط باعث شکست اصلاح طلبان شد»، اصغر زاده که در سالهای گذشته همیشه رای اول تهران و حومه را در اختیار داشته و مطمئن است که لیست گروهش تا ته وارد مجلس می شود، گفت: « لیست مستقل می دهیم.» آگاهان پس از گفته اصغرزاده شدیدا ترسیده و فرار کردند و بعید است تا یکی دو ماه دیگر پیدایشان بشود. نتیجه گیری پنجم: کروبی عقلش کار نمی کند و متوجه نیست که با اصلاح طلبان در یک جبهه واحد است، ما که عقل مان کار می کند و این را می فهمیم. چرا آدم عاقل عقلش را بدهد دست آدم عصبانی و خواب آلود؟ نتیجه گیری ششم: یکی از وظایف سیاستمداران مهم ایرانی این است که یک ماه قبل از انتخابات ظهور می کنند، گند می زنند به مملکت و بعد از انتخابات غیب می شوند تا چهار سال بعد. نتیجه گیری هفتم: هر وقت دیدید چپ ها حرفی می زنند که در روزنامه راست ها منعکس می شود، هر نتیجه ای که خواستید بگیرید، من که نباید همه چیز را به شما بگویم. سوم: داستان چپ بازی ملی شده است. از یک طرف گروهی از دانشجویان که گفته می شود چپ هستند دستگیر شدند و از طرف دیگر گروهی از چپ های خارج و داخل برای دفاع از دانشجویان چپ به جای اینکه به فکر آزاد کردن آنها باشند، اولین حرفی که می زنند تحریم انتخابات است. داستان گنجی دوباره درحال تکرار است. نکته این که آدم نمی تواند بفهمد چرا دولتی که خودش چپ است، دانشجویی را که همان خواسته های داخلی و بین المللی دولت را دارد، باید زندانی کند؟ البته این دولت و دستگاه امینتی اش هر کار احمقانه ای را ممکن است بکند، اما چرا ما باید بپذیریم که گروهی که خواسته های بین المللی شان همین است که حکومت می کند و با همان ما را به خاک سیاه نشانده اند، مهم ترین دشمن داخلی شان هم مخالفان دولت یعنی اصلاح طلبان هستند و در تمام نظرات شان کاری به دولتی که مردم را به خاک سیاه نشانده اند، حق دارند بخاطر اینکه دولت آنها را دستگیر می کند، به مردم بگویند که کدام راه درست است؟ من مطمئنم وزارت اطلاعات دو هفته دیگر دانشجویان چپ را آزاد می کند، آنها هم انتخابات را تحریم می کنند و بعد هم می روند سراغ خانه و زندگی شان. نتیجه گیری هشتم: یکی هست به ما توضیح بدهد فرق چپ های محکوم با چپ های حاکم چیست؟چهارم: فعلا وزارت کشور برای افزایش مشارکت ملی در انتخابات تلاش می کند تا جایی که می تواند منتقدان دولت در انتخابات شرکت نکنند. منتقدان و مخالفان هم یکی توی سر خودشان می زنند، یکی توی سر کروبی و البته نمی توانند توی سر وزارت کشور بزنند. برادران درپیت اللهی چپ هم بدون اینکه به روی خودشان بیاورند که سه سال پیش چه ضایعات و تلفاتی با تحریم انتخابات به بار آوردند، در حال ادامه سیاست قبلی هستند. نیروهای امنیتی مملکت اسلام هم با تمام قوا مشغول درست کردن اپوزیسیون جدید هستند تا مردم را از انتخاب یک مجلس مخالف رئیس جمهور بازدارند. نیروهای ملی مذهبی هم فعلا در حال سیر در عوالم ناسوتی و هپروتی و لاهوتی هستند. کارگزاران هم که بخاطر دلخوری نامزد نشدند، فقط مانده است که خود اصلاح طلبان هم انتخابات را تحریم کنند. نتیجه گیری هشتم: ایران تنها کشوری است که شما می توانید سالها یک اشتباه را تکرار کنید و همیشه هم حق با شما باشد. پنجم: یکی از عجایب و غرایب انتخابات اخیر این است که گروهی استدلال می کنند که چون احمدی نژاد و اصلاح طلبان با هم هیچ فرقی ندارند، بنابراین باید انتخابات را تحریم کرد که طرفداران احمدی نژاد رای بیاورند. شوخی شوخی دارند شاخ می گذارند توی جیب ملت. مبنای استدلال هم این است که احمدی نژاد کاره ای نیست و بیخودی نباید مشکلات را گردن او انداخت. اتفاقا این بهترین راه دفاع از دولتی است که کشور را نابود کرده است. نکته مهم این است که در این چند سال، تحریم کنندگان فقط وقتی که انتخابات برگزار می شود، از زیر زمین سبز می شوند، به نفع تندروهای مخالف اصلاحات فعالیت می کنند و به محض اینکه انتخابات تمام می شود، وارد غیبت کبری می شوند. نتیجه گیری نهم: هیچ فرقی نمی کند احمدی نژاد قدرت داشته باشد یا اصلاح طلبان، بنابراین کاری می کنیم که احمدی نژاد قدرت را در دست داشته باشد. ششم: فردا معلوم می شود که از فهرست مخالفان و منتقدان دولت، چه کسانی تائید صلاحیت شده اند. حدس می زنم حداقل به اندازه یک مجلس یا یک اکثریت قابل قبول تائید صلاحیت شده باشند. تصمیم را باید فردا گرفت
با سپاس و پوزش از تاخیر حسین رستمی.
با سپاس و پوزش از تاخیر حسین رستمی.
No comments:
Post a Comment