Wednesday, January 23, 2008

دعوا بر سر لحاف ملا؟!!؟


باز هم انتخابات، باز هم ملانصرالدین و باز هم یک کلاه دیگر. این ملانصرالدین همیشه عادت ‏داشت که گول بخورد و همیشه هم گول می خورد، به همین دلیل هنوز انتخابات نرسیده، آن را ‏تحریم می کرد، هر سال هم یکی روی کار می آمد و پشیمان می شد. هر بار هم از او می ‏پرسیدند، چی شد باز هم انتخابات را تحریم کردی؟ می گفت: باز هم گول خوردم. می پرسیدند: ‏مگر دفعه قبل که پشیمان شدی یادت نیست که گول خوردی؟ می گفت: بله، اما این دفعه یک جور ‏دیگری گول خوردم. به قول مرحوم عمران صلاحی، حالا حکایت ماست.... نتیجه گیری اول: هم صلاحیت تان رد می شود، هم مطمئن هستید که صلاحیت تان رد می شود، ‏هم بهتر است ثبت نام نکنید که وقت وزارت کشور را نگیرید.‏ نتیجه گیری دوم: وقتی صلاحیت تان رد شد، فریاد نزنید، خفه شوید و تا مدتی ساکت بمانید.‏ نتیجه گیری سوم: از 8000 داوطلب نمایندگی، 750 نفر، یعنی حدود ده درصد آنها پرونده ‏قضایی دارند، یعنی ده درصد کسانی که می خواهند نماینده مردم شوند، طبیعتا نماینده مردمی ‏هستند که به قول رئیس قوه قضائیه ده درصد از کل مردم ایران پرونده قضایی دارند.‏ نتیجه گیری چهارم: هر کسی پرونده قضایی داشت، طبعا مجرم هم هست، مهم هم نیست که ‏تبرئه شده باشد یا محکوم شده باشد. ‏ دوم: جناح راست، با تمام قوا و رسانه و طبعا امکانات ارتباطی دولتی، در حال انداختن اختلاف ‏میان اصلاح طلبان و جناح های نزدیک به آنها هستند، فعلا کروبی تبدیل به عالیجناب زردپوش ‏شده است و فکر می کنم کلی از طرفداران اصلاحات، بیش از اینکه دوست داشته باشند، حال ‏احمدی نژاد را بگیرند، علاقمندند که حال کروبی را بگیرند. شیخ اصلاحات هم هر روز یک ‏سوژه جدید به دست راست ها می دهد. ابراهیم اصغرزاده هم که همیشه یک ماه قبل از انتخابات ‏از زیر ابر درمی آید و بیست ثانیه پس از انتخابات دوباره زیر ابر می رود، اعلام کرده که « ‏قانون شکنی و افراط باعث شکست اصلاح طلبان شد»، اصغر زاده که در سالهای گذشته همیشه ‏رای اول تهران و حومه را در اختیار داشته و مطمئن است که لیست گروهش تا ته وارد مجلس ‏می شود، گفت: « لیست مستقل می دهیم.» آگاهان پس از گفته اصغرزاده شدیدا ترسیده و فرار ‏کردند و بعید است تا یکی دو ماه دیگر پیدایشان بشود.نتیجه گیری پنجم: کروبی عقلش کار نمی کند و متوجه نیست که با اصلاح طلبان در یک جبهه ‏واحد است، ما که عقل مان کار می کند و این را می فهمیم. چرا آدم عاقل عقلش را بدهد دست ‏آدم عصبانی و خواب آلود؟ نتیجه گیری ششم: یکی از وظایف سیاستمداران مهم ایرانی این است که یک ماه قبل از انتخابات ‏ظهور می کنند، گند می زنند به مملکت و بعد از انتخابات غیب می شوند تا چهار سال بعد.‏ نتیجه گیری هفتم: هر وقت دیدید چپ ها حرفی می زنند که در روزنامه راست ها منعکس می ‏شود، هر نتیجه ای که خواستید بگیرید، من که نباید همه چیز را به شما بگویم.‏ سوم: داستان چپ بازی ملی شده است. از یک طرف گروهی از دانشجویان که گفته می شود چپ ‏هستند دستگیر شدند و از طرف دیگر گروهی از چپ های خارج و داخل برای دفاع از دانشجویان ‏چپ به جای اینکه به فکر آزاد کردن آنها باشند، اولین حرفی که می زنند تحریم انتخابات است. ‏داستان گنجی دوباره درحال تکرار است. نکته این که آدم نمی تواند بفهمد چرا دولتی که خودش ‏چپ است، دانشجویی را که همان خواسته های داخلی و بین المللی دولت را دارد، باید زندانی کند؟ ‏البته این دولت و دستگاه امینتی اش هر کار احمقانه ای را ممکن است بکند، اما چرا ما باید ‏بپذیریم که گروهی که خواسته های بین المللی شان همین است که حکومت می کند و با همان ما را ‏به خاک سیاه نشانده اند، مهم ترین دشمن داخلی شان هم مخالفان دولت یعنی اصلاح طلبان هستند و ‏در تمام نظرات شان کاری به دولتی که مردم را به خاک سیاه نشانده اند، حق دارند بخاطر اینکه ‏دولت آنها را دستگیر می کند، به مردم بگویند که کدام راه درست است؟ من مطمئنم وزارت ‏اطلاعات دو هفته دیگر دانشجویان چپ را آزاد می کند، آنها هم انتخابات را تحریم می کنند و بعد ‏هم می روند سراغ خانه و زندگی شان. نتیجه گیری هشتم: یکی هست به ما توضیح بدهد فرق چپ های محکوم با چپ های حاکم ‏چیست؟چهارم: فعلا وزارت کشور برای افزایش مشارکت ملی در انتخابات تلاش می کند تا جایی که می ‏تواند منتقدان دولت در انتخابات شرکت نکنند. منتقدان و مخالفان هم یکی توی سر خودشان می ‏زنند، یکی توی سر کروبی و البته نمی توانند توی سر وزارت کشور بزنند. برادران درپیت اللهی ‏چپ هم بدون اینکه به روی خودشان بیاورند که سه سال پیش چه ضایعات و تلفاتی با تحریم ‏انتخابات به بار آوردند، در حال ادامه سیاست قبلی هستند. نیروهای امنیتی مملکت اسلام هم با تمام ‏قوا مشغول درست کردن اپوزیسیون جدید هستند تا مردم را از انتخاب یک مجلس مخالف رئیس ‏جمهور بازدارند. نیروهای ملی مذهبی هم فعلا در حال سیر در عوالم ناسوتی و هپروتی و لاهوتی ‏هستند. کارگزاران هم که بخاطر دلخوری نامزد نشدند، فقط مانده است که خود اصلاح طلبان هم ‏انتخابات را تحریم کنند.‏ نتیجه گیری هشتم: ایران تنها کشوری است که شما می توانید سالها یک اشتباه را تکرار کنید و ‏همیشه هم حق با شما باشد.‏ پنجم: یکی از عجایب و غرایب انتخابات اخیر این است که گروهی استدلال می کنند که چون ‏احمدی نژاد و اصلاح طلبان با هم هیچ فرقی ندارند، بنابراین باید انتخابات را تحریم کرد که ‏طرفداران احمدی نژاد رای بیاورند. شوخی شوخی دارند شاخ می گذارند توی جیب ملت. مبنای ‏استدلال هم این است که احمدی نژاد کاره ای نیست و بیخودی نباید مشکلات را گردن او انداخت. ‏اتفاقا این بهترین راه دفاع از دولتی است که کشور را نابود کرده است. نکته مهم این است که در ‏این چند سال، تحریم کنندگان فقط وقتی که انتخابات برگزار می شود، از زیر زمین سبز می شوند، ‏به نفع تندروهای مخالف اصلاحات فعالیت می کنند و به محض اینکه انتخابات تمام می شود، وارد ‏غیبت کبری می شوند.نتیجه گیری نهم: هیچ فرقی نمی کند احمدی نژاد قدرت داشته باشد یا اصلاح طلبان، بنابراین ‏کاری می کنیم که احمدی نژاد قدرت را در دست داشته باشد.‏ ششم: فردا معلوم می شود که از فهرست مخالفان و منتقدان دولت، چه کسانی تائید صلاحیت شده ‏اند. حدس می زنم حداقل به اندازه یک مجلس یا یک اکثریت قابل قبول تائید صلاحیت شده باشند. ‏تصمیم را باید فردا گرفت
با سپاس و پوزش از تاخیر حسین رستمی.

No comments: