مايک مولن، ژنرال چهار ستاره نيروي دريايي آمريکا بر خلاف دستگاه ديپلماتيک وزارت خارجه، وزارت دفاع، و يا حتي رفتار مرسوم نيروي دريايي کشورش، عامداً خليج فارس را خليج عربي ناميد. در پي مواجهه پنج قايق تندروي نيروي دريايي سپاه با ناو آمريکايي، فرمانده يگان دريايي آمريکا در خليج فارس عجولانه و غير مسئولانه هويت ملي ايرانيان را جريحه دار کرد. او به اين ترتيب فراموش کرد که حضور ناوگان دريايي آمريکا در آبهاي سرزميني ايران، بدون شک مصداق تهديد امنيت کشور ايران است و نه الزاماً حاکميت ايران. نام گذاري غير حرفه اي اين فرمانده ارشد، بيشتر از آنکه موجبات دلخوري کارشناسان مسائل امنيتي منطقه را فراهم آورد باعث درک بهتر آگاهان از ساختار ضعيف فکري استراتژيست هاي نظامي آمريکا نسبت به حساسيتهاي ملي و بومي مردم ايران است. مردمي که به ادعاي دولتمردان آمريکا جدا از دولت ايران اند و دوست و همراه آمريکاييان به حساب مي آيند. اختلافات جدي مقامات کاخ سفيد و تهران نبايد زمينه ساز بي اعتباري اسناد معتبر تاريخي و بين المللي شود. حضور نظامي نيم قرني آمريکا در منطقه خليج فارس بيشتر از آنکه توجيه کافي براي ساختار سياسي و امنيتي بين المللي داشته باشد، به استناد اسناد و مطالعات استراتژيک سازمانهاي مرتبط در آمريکا، ضامن حفظ و تقويت موازنه قدرت و کنترل شاهراه نفتي جهان بوده است. از سال 1949 ميلادي تا کنون، حضور يگان دريايي آمريکا در منطقه در واقع دليلي براي ادامه حيات کشورهاي تازه تاسيس شده و آسيب پذير عربي بوده است. اما در سال 1990 حملهء نظامي عراق به کويت، دلبستگي رهبران عرب را به نگهبانان آمريکايي خود صد چندان کرد. و اينک به نظر مي رسد اين حضور پر هزينه تاخروج آخرين محموله نفتي صادراتي از تنگه هرمز ادامه يابد. با درک شرايط حساس انرژي در بازار جهاني و فعاليت خانمان سوز افراط گرايان اسلامي در منطقه، مي توان دليل پافشاري حضور نظامي آمريکا، در اين آبراه استراتژيک را بهتر فهميد. اما حضور در آبهاي سرزميني ايران و اصرار به تغيير نامي کهن، پيامدي جز تضعيف استقلال ملي ايران و هويت تاريخي کشورمان به همراه ندارد. مقايسه قدرت نظامي آمريکا و قابليتهاي عملياتي ناوگان دريايي اين کشور با چند قايق تندرو عملاً کاري است بيهوده، اما اعلام مکرر مقامات آمريکايي در خصوص تهديد اين قايق ها و نزديک شدنشان تا حدود دويست متري ناو آمريکايي بيشتر موجبات خنده را فراهم مي آورد. طرح چنين موضوعي از زبان ريس جمهور آمريکا و واگذاري مسئوليت هشدار دهي به ايران به وي ونه به وزير دفاع ويا مشاور امنيت ملي آمريکا هم از موضوعاتي است که مي توان آن را به حساب بي سليقگي ويا عملکرد غير حرفه اي دستگاه ديپلماسي آمريکا گذاشت. اگر چه ناتواني دستگاه سياسي آمريکا در تقابل سياسي و يا نظامي باقدرت حاکمه در ايران، امروز نُقل مجالس و مقالات درسي دانشجويان دانشگاهي سراسر جهان است، اما آمريکا نبايددر توجيه بي برنامگي و ضعف سياستهاي خارجي خود دست به دامن توجيهات ساده لوحانه شود و قايقهاي تندروي چند هزار دلاري ساخت ايران را تهديدي عليه سلطه چند صد ميلياردي نظامي خود بداند. اين نوع گفتار بيشتر شرايط باور ساده لوحاني را فراهم مي آورد که شايد روزي از سر اشتباه و نا آگاهي در دام افتاده و از سر بي عقلي شعلهء جنگ نابرابر ديگري را روشن کنند. از طرف ديگر آمريکا مدعي شده است کنترل آبهاي خليج فارس مدت کوتاهي است که به ليست وظايف سپاه اضافه شده است؛ اين در شرايطي است که سپاه پاسداران از بدو تاسيس، طبق اساسنامه خود موظف به پاسداري از کشور و ارزشهاي مورد تعريف در نظام جمهوري اسلامي بوده است. سپاه به عنوان نيروي نظامي وفادار و متعهد به ارزشهاي جمهوري اسلامي سالهاست در مسير جايگزيني ارتش شاهنشاهي قرار دارد. اظهارات اخير مقامات آمريکايي در خصوص سپاه بيشتر بيانگر عدم شناخت دقيق آمريکا از ساختار نظامي و امنيتي امروز ايران است. سپاه به عنوان اصلي ترين مدافع انقلاب اسلامي و تماميت ارضي کشور، بي شک موظف به صيانت از مرزهاي جغرافيايي کشور است و اين مهم را در هشت سال جنگ تحميلي شجاعانه به اثبات رسانده است. مديريت امنيتي داخلي و خارجي تماماً در يد قدرت سپاه پاسداران است و مسئولين سياسي طراز اول امروز کشور، غالباً از تربيت يافتگان اين نيروي نظامي هستند. مسئولين آمريکايي چنان با تعجب و حساسيت اين موضوعات را طرح مي کنند که گويي به تازگي با ساختارسياسي کشوري به نام ايران آشنا شده اند. مديريت امنيت امروز خليج فارس اگر چه عملاً در دستان دريادار مايک مولن قرار دارد اما او بهتر است فراموش نکند که حفظ اين آرامش در تعامل با قدرتمند ترين کشور خليج فارس، يعني ايران ممکن خواهد بود و نه در تحقير و يا بي اعتنايي به هويت ملي وتاريخي ايرانيان با سپاس از همراهیتان تهیه و تنظیم اخبار و مقالت : حسین رستمی .
No comments:
Post a Comment