Wednesday, January 23, 2008

سريال ضد ايراني در صدا و سيما


"ستاره سهيل" از شبكه اول تلويزيون، مخالفت‌هايي را از ناحيه مخاطبان و فرهيختگان ايراني به دنبال داشته ‏است. ‏‎ ‎ سريال داستاني فارسي که در برنامه ريزي سيماي جمهوري اسلامي جايگزين سريال "خون مردگي" شده، به ‏جهت پخش در ايام دهه اول ماه محرم از شبكه يک سيما تهيه شده است.‏‎ ‎ سريال "ستاره سهيل" را امير قويدل به عنوان اولين تجربه در گونه تاريخي كارگرداني كرده و تهيه‌كنندگي آن را اكبر ‏تحويليان بر عهده داشته است. فيلمنامه اين سريال را که در شش قسمت سي دقيقه‌يي آماده پخش شده، محمود حسني به ‏نگارش در آورده است. در "ستاره سهيل" که مديريت دوبلاژ آنرا بهرام زند به عهده داشته، بازيگراني چون محمدرضا ‏قديريان، شبنم قلي‌خاني، بهزاد فراهاني، چنگيز وثوقي، اكبر عبدي، نيكو خردمند، محمد عمراني و ميرطاهر مظلومي به ‏ايفاي نقش پرداخته اند.‏‎ ‎ آهنگساز "ستاره‌سهيل" هم فواد حجازي است و براي تيتراژ آن محمد اصفهاني، خوانندگي کرده است. اين مجموعه که از ‏توليدات شبكه جهاني سحر است، از روز يک شنبه 23 دي ماه از شبكه يک پخش شد. داستان اين سريال برگرفته از ‏ماجراهاي دوران صدر اسلام است و در سرزمين "يمن" مي گذرد. محوريت داستان با اويس قرني، يكي از اصحاب پيامبر ‏اسلام است كه در آن زمان در سرزمين يمن مي‌زيسته. تاريخ اويس قرني را اين چنين تعريف مي کند:‏‎ ‎ اُوَيْس بن عامر بن جَزْء. ( - 37 ه.ق). نسب: قَرَنى، مُرادى، تميمي. لقب: يمانى، عابد. اُويس قرني در يمن متولد شده و جدّ ‏بزرگ او قَرَن (يكي از نوادگان مُراد) است و بني مراد شاخه اي از قبيله بزرگ مَذْحِج به شمار مي رود.اويس شغلش ‏چوپاني و نگهداري از شترهاي قبيله خودش بود. در زمان پيامبر به اسلام ايمان آورد اما به جهت سرپرستي و خدمت به ‏مادر( آن گونه كه از روايات در يافت مي شود) محضر پيامبر را ترک نمود. او براي نخستين بار، در زمان عمر در ‏مراسم حج [در منى] مشاهده گرديد و در همان جا مورد توجه خاص خليفه قرار گرفت. اين ماجرا با اندكي اختلاف، در ‏كتاب هاي اهل سنّت و شيعه روايت شده است. ‏ ذهبي مي نويسد‎: ‎عمر در (منى) روي منبر ندا كرد: اي اَهل قَرَن! در اين هنگام بزرگاني برخاستند. خليفه گفت: آيا در ميان ‏شما كسي هست كه نام اش اُوَيس باشد يكي از آنان پاسخ داد: اي اميرمؤمنان! آنكه ياد كردى، ديوانه اي است بيابان گَرد كه ‏نه با كسي اُلفت دارد و نه مي توان با او اُلفت داشت. عمر گفت: همان را مي خواهم. هر گاه او را ديديد سلام پيامبر خداو ‏مرا به او برسانيد‎. ‎ اُويس گفت‎ ‎‏: اميرمؤمنان [عمر] مرا معرفي كرد و نامم را آشكار ساخت. خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و سلام تو بر ‏پيامبرباد‎. ‎ سپس آواره بيابان ها شد و ديگر كسي او را نديد تا آنكه در ايام خلافت على بازگشت و در نبرد صفّين با او شركت كرد و ‏به شهادت رسيد.‏ اما روايتي که سازندگان اين سريال از داستان اويس قرني تصوير کرده اند، روايتي است ويژه که باعث بروز اخلافات و ‏موضع گيري هايي جدي شده است. در اين سريال وضعيت سرزمين يمن به شکلي به نمايش درآمده كه دولت ساساني، ‏اعراب ساكن يمن را شكنجه مي‌دهد و با آنها بدرفتاري مي‌كند. در اين سريال که داستان آن به سال ششم هجري باز مي ‏گردد، همچنين چهره اي وحشي و متجاوز از ايران و ايرانيان آن دوره تاريخي به نمايش گذاشته مي شود.‏ ‏ محمود حسني، نويسنده فيلمنامه، ايرانيان را مردماني کافر نشان داده و خسرو پرويز را شخصيتي معرفي کرده که خود ‏را خداوند ايران نام گذاشته و ايرانيان نيز خداوندي اش را پذيرفته و او را مي پرستند. نويسنده اين سريال با کمک کار ‏گردانش، امير قويدل با تحريف حقيقت يگانه پرستي ايرانيان، سربازهاي هخامنشي رابه عنوان شکنجه گران اعراب و ‏قاتلان مسلمان ها نمايش مي دهد. او مردم سرزمين هاي عرب نشين را [ مسلمان و غير مسلمان ] مردماني مظلوم و ‏رنج ديده از ظلم و ستم ايرانيان جلوه داده و...‏ ‏ حال آنکه متون تاريخي بسياري که حمله اعراب به ايران را روايت کرده اند بر اين قول متفق اند که در آن دوران‎ ‎اين ‏مهاجمان عرب بودند که به تجاوز و ويرانگري و تخريب اندو خته هاي فرهنگي و تمدن ايراني پرداختند.‏ اين مجموعه که به نظر مي رسد بيشتر در پي جلب رضايت مخاطب خارجي ساخته شده است تا هموطنان داخل، چهره ‏بسيار مخدوشي از ايرانياني که آئين زردشت را براي خود برگزيده بودند، تصوير کرده است.البته‎ ‎تلاش حکومت اسلامي ‏در چند سال اخير درراستاي "اسلامي نمودن" تمام و کمال جامعه ايراني بوده است. کمرنگ کردن نماد ها و آيين هاي ملي ‏و سنتي، تلاش براي جايگزيني اعياد مذهبي بجاي اعياد ملي، برگزاري مراسم جشن و سرور در اعياد ديني و ناديده گرفتن ‏جشن هاي ملي و آييني، بي توجهي در نگهداري و حفظ آثار باستاني و نماد هاي تمدن گذشته [ سد سيوند و نابودي پاسارگاد ‏و... ] گذشتن از نام حقيقي وبه کار گيري عبارت مجهول دوستي براي خليج فارس و... و در نهايت تحريف تاريخ مکتوب ‏و ساخت سريال هاي اينچنيني تماماَ با اين هدف صورت گرفته که عملا تاريخ تمدن ايران در پشت ظاهر سازي ها محو ‏شود و براي نسل هاي نو، نقطه آغاز تمدن ايران، زمان تجاوز اعراب به خاک ايران معرفي گردد. آنها کوشيده اند اين ‏موضوع را در تاريخ جايگزين کنند که اين ظهور اسلام بوده که در ايران باعث تحول فکري و فرهنگي جامعه شده است ‏و در صورت عدم ظهور اسلام، ايران در همان دوره عقب ماندگي و بي فرهنگي باقي مي ماند.‏ البته با شناختي که از سياست گزاران کنوني حاکميت ايران وجود دارد، عملکردي به غير از اين انتظار نمي رود، اما مايه ‏تاسف اينجاست که با منزوي شدن ايران در جامعه جهاني، به دليل سياست هاي نادرست و افراطي و به موازات آن ظهور ‏ادعا هاي جديد از ناحيه کشور هاي همسايه [ رد قرار داد الجزاير از سوي جلال طالباني، ادعاي کشور هاي عربي در ‏خصوص جزاير سه گانه، مسئله سهم ايران در درياي خزر و... ] و همچنين تهاجم غير منصفانه به تاريخ و تمدن ايراني ‏وتجربياتي نظير ‏‎ ‎فيلم 300، چطور کساني همچون امير قويدل حاضر ميشوند براي دريافت امکانات براي ساخت اولين ‏تجربه سريال تلويزيوني خود دست به توليد چنين محصولي [ ستاره سهيل ]) بزنند. و يا بازيگران با تجربه اي مانند آقاي ‏عبدي، آقاي ارجمند، خانم خردمند، آقاي وثوقي، آقاي فراهاني و...چگونه حاضر به ايفاي نقش در چنين سريالي مي شوند.‏ شايد دوران تاريخي استحاله ارزش ها فرا رسيده باشد؛ و شايد از اين پس به جاي جمله غريب و نامانوس "هنر برتر از ‏گوهر آمد پديد!" بهتر باشد بگوييم گوهر برتر از هنر، ادب، انسانيت، مليت، تاريخ، اصالت، وطن، هويت، شرف و... آمد ‏پديد
با سپاس از حسن نظر شما
حسین رستمی .

No comments: