Tuesday, January 29, 2008

رد صلاحیت فله ای کاندیداهای مجلس آینده؟!!؟


راهبرد اصلي جريان اقتدارگرا در چارچوب برنامه ي "رد صلاحيت فله اي چكشي، بازگرداندن قطره چكاني ‏فرمايشي"، با هدايت و رهبري آيت الله خامنه اي، با چنان شدت و حدتي به مرحله ي اجرا گذارده شده است كه ‏رهبران سه گانه "آئتلاف گسترده اصلاح طلبان" را مجبور كرده در اين مرحله در جلسه اي فوق العاده به ‏گفت و گوي رو در رو بنشينند و براي تعيين گام هاي آينده در انتخابات مجلس هشتم به رايزني و احتمالا اقدام ‏هاي عملي بپردازند.‏ ‏ اخبار و گزارش منتشره حاكي از آن است كه سيد محمد خاتمي روز جمعه سفر خود به "داووس" سوئيس را ‏نيمه تمام گذارد و به تهران بازگشت تا بتواند در نشست فوق العاده ي شنبه شب سران ائتلاف اصلاح طلبان، ‏نقش جدي تري از دادن وكالت و واگذاري تمام مسئوليت ها و وظايف به آقايان علي اكبر هاشمي رفسنجاني و ‏مهدي كروبي، ايفا كند.‏ از هم اكنون مي توان پيش بيني كرد كه يكي از دستور كارها و راه هاي عملي پيشنهادي به اين جلسه ملاقات ‏با مقام رهبري در جهت اعتراض به رد صلاحيت گسترده ي نامزدهاي اصلاح طلب و تحول خواه توسط ‏مسئولان اجرايي برگزاري انتخابات و درخواست براي دخالت مستقيم آيت الله خامنه اي براي بازگرداندن تمام ‏نامزدها يا تك چهره هاي شاخص كنار گذارده شده در انتخابات خواهد بود. اعتراضي تا حدي مشابه انتخابات ‏مجلس هفتم كه در آن رد صلاحيت ها محدودتر و كم دامنه تر بود و بازيگر اصلي نيز نه وزارت كشور زير ‏سلطه ي نيروهاي اطلاعاتي و امنيتي، بلكه شوراي نگهبان تحت مديريت آيت الله جنتي. و البته در شرايط ‏تحصن تعداد گسترده اي از نمايندگان جناح اكثريت مجلس ششم.‏ اعتراضي كه با شدت بيشتر اين روزها در رسانه هاي محدود اصلاح طلبان در دامنه اي مذهبي و سياسي ‏شاهدش هستيم. از جمله مي توان طلايه ي واكنش هاي علني و آشكار و جنبه ي سياسي- مذهبي گروه ديگري ‏از اعتراض ها را در سخنان آيت الله العظمي منتظري در زمان ملاقات تعدادي از دوستان و ياران مرحوم ‏مهندس مهدي بازرگان با ايشان در قم مشاهده كرد: "... نفاق اين‎ ‎است که قول انسان با عملش مطابق نباشد. ‏يکي از مسائلي که امروز مطرح است انتخابات و‎ ‎رد صلاحيت هاي زيادي است که انجام شده و بسيار باعث ‏تاسف است. مخصوصاً اينکه مي‎ ‎گويند؛ التزام عملي فرد به اسلام ثابت نشده که من نفهميدم اين عدم التزام ‏عملي به‎ ‎اسلام را از کجا مي فهمند. همه ما اعتقاد به خدا و پيغمبر(ص) و ائمه(ع) داريم، نماز‎ ‎مي خوانيم و ‏روزه مي گيريم و به احکام اسلام پايبنديم؛ حال با چه معياري تشخيص مي‎ ‎دهند که عده بي التزام عملي به ‏اسلام دارند و عده يي ندارند؛ که با اين رد صلاحيت‎ ‎هاي گسترده جور درنمي آيد. اگر واقعاً سال اتحاد ملي ‏است بايد به نحوي عمل کنيد که‎ ‎همه ملت با هم باشند نه اينکه عده زيادي را که اکثراً از نخبگان جامعه هستند‎ ‎رد صلاحيت کرده و بگوييد التزام عملي آنها به اسلام احراز نشده است. ... اصل 99 قانون اساسي براي اين‏‎ ‎تصويب شد که حکومت ها نتوانند وکلاي مجلس را به مردم تحميل کنند و با نظارت بر حسن‎ ‎اجراي انتخابات ‏مردم بتوانند نماينده خود را انتخاب کنند. مردم بايستي بتوانند‎ ‎آزادانه نمايندگاني با افکار، متفاوت و از همه ‏اقشار انتخاب کرده تا بر اثر تضارب و‎ ‎برخورد افکار در مجلس قوانيني مناسب و جامع تصويب شود...".‏ اما در ارتباط با اعتراض هاي به اصطلاح درون حكومتي و نحوه و چگونگي آن در آينده، از جمله مي توان ‏چشم داشت به دستور جلسه ي احتمالي نشست شنبه شب. در اين ارتباط كه آيا تصميم براي ملاقات احتمالي ‏مثلث هدايت گر ائتلاف اصلاح طلبان با مقام رهبري براي اثرگذاري بر پيامد اجراي فاز اول راهبرد "رد ‏صلاحيت فله اي چكشي"، نتيجه بخش خواهد بود و به "بازگرداندان قطره چكاني فرمايشي" خواهد انجاميد؟ ‏در اين مورد كوچكترين شك و شبهه اي نمي تواند وجود داشته باشد. اما در مقابل آن اين سوال اساسي مطرح ‏مي شود كه آيا اين روش و اين ملاقات در مجراي حركت هاي "قانوني" است و اصولا با مصالح بلند مدت ‏اصلاح طلبان و تحول خواهان هم سويي و تطابق دارد يا نه؟ اين مسئله اي است كه جاي شك و شبهه فراوان ‏دارد. همزمان پرسشي حاشيه اي نيز مطرح مي شود و آن اينكه اگر ملاقات هايي از اين دست با رهبر كشور ‏در گذشته انجام شده در چه جايگاهي صورت گرفته، و پيامدهاي آن چه بوده است؟‏ ‏ شايد بهتر باشد بحث را از بخش حاشيه اي پي بگيريم. آقايان خاتمي و كروبي در جريان برگزاري انتخابات ‏مجلس هفتم، در جايگاهي كه هر يك مسئوليت حكومتي به عهده داشتند ملاقات هاي مشابه اين انجام دادند. ‏ديدارهايي كه در آن زمان به نوبه ي خود طبيعي و قانوني بود. چون مشكلي وجود ندارد كه آنان در مقام ‏روساي دولت و قوه ي مجريه، و مجلس و قوه ي مقننه، براي حل و فصل امور كشور به ديدار مقام بالاتر ‏بشتابند و حتي اعتراض خود رابه صورت شفاهي بيان يا كتبي تقديم كنند، و يا شرط و شروطي را براي ‏همراهي با راهبرد اتخاذ شده در انتخابات در جهت صيانت از حقوق و آراي مردم، از جمله نمايندگان رد ‏صلاحيت شده ي مجلس ششم، بيان دارند. جايگاهي كه اكنون به سطح رهبران گروه هاي اپوزيسيون داخل ‏حكومتي- اگر اقتدارگرايان به اين حد و سطح نيز رضايت دهند- تنزل يافته است. اما موضوع در مورد آقاي ‏هاشمي رفسنجاني تا حد زيادي متفاوت است. چون ايشان در اين مدت نه تنها جايگاه خود را در سطح رئيس ‏مجمع تشخيص مصلحت نظام حفظ كرده، بلكه پس از يك رقابت نفس گير با آيت الله جنتي فرد منصوب ‏رهبري در شوراي نگهبان، به رياست اين نهاد حساس و تاثير گذار كه بر كردار و رفتار رهبري، به ويژه ‏شرط عدالت نظارت دارد، ارتقاي مقام نيز يافته است.‏ اما شرايط اكنون با گذشته متفاوت است. اگر اين سه در پي نشست شنبه شب خود علاوه بر مصاحبه ‏مطبوعاتي و بيان مواضع رسمي، درخواست ملاقات جمعي با رهبري را مفيد تشخيص دهند، اين شائبه پيش ‏خواهد آمد كه آنان با كدام منظر و در كدام جايگاه رسمي وارد اين گفت و گو و احيانا معامله شده و مي شوند. ‏آيا در اين مذاكره ي نابرابر نمايندگان ائتلاف گسترده اصلاح طلبان چيزي براي عرضه در اختيار دارند كه ‏چيز ديگري در مقابلش طلب كنند؟ آيا بر خلاف روال گذشته، آنان به صورت هم راي و هم نظر، شروط و ‏شرايط خود را براي مشاركت مشروط در انتخابات رسما و بعد در مقابل افكار عمومي علنا اعلام خواهند ‏كرد؟ يا نه، پشت پرده حرف هايي خواهند زد و احيانا عمامه اي زمين خواهند كوبيد، و در نهايت، اگر بدبينانه ‏نگاه كنيم دست از پا درازتر و اگر خوش بينانه به ماجرا بنگريم، با قول باز گردانده شدن تعدادي از رد ‏صلاحيت شدگان - كه در مرحله ي عمل چون مجلس هفتم از نظر كمي و كيفي آب خواهد رفت- دفتر رهبري ‏را ترك خواهند كرد؟ ‏ در اين ميان اگر از جانب اين سه ، نه درخواست ديداري جمعي بلكه درخواست فردي نيز صورت گيرد، باز ‏چنين بحثي در مورد آقايان خاتمي و كروبي با شدت و حدت بيشتري مطرح خواهد شد،‎ ‎اما منطقا كسي از ‏رئيس مجلس خبرگان نخواهد پرسيد، ملاقاتت با رهبر به چه علت بود و تذكرت به چه منظور؟ روي ديگر اين سكه كه از اهميت بيشتري برخوردار است، اينست كه جايگاه رهبري در مواجهه با اين ‏اعتراض ها كجاست؟ آيا او مقامي اجرايي است و ذي مدخل در روند اجرايي انتخابات؟ در قانون اساسي و ‏قانون انتخابات، يكي از مراجع رسمي براي ارائه ي اعتراض ها و باز گردانده شدن رد صلاحيت شدگان ‏رهبري و ولي فقيه است؟ اگر هست طرف حساب كيست؟ نامزدهاي رد صلاحيت شده؟ يا نه هركسي؛ از ‏رهبران احزاب و گروه هاي سياسي يا روساي ستادهاي انتخاباتي گرفته، تا رهبران سياسي يا معنوي ائتلاف ‏هاي انتخاباتي.‏‎ ‎ اگر "قانون" و "قانونگرايي" راهنماي عمل مثلث هدايت ائتلاف اصلاح طلبان باشد، بايد پذيرفت كه آنان با ‏درخواست شان براي ديدار فردي يا جمعي با رهبري - چه در هويت اعتراض، و چه در جايگاه تمنا- چيزي ‏جز نهادينه ساختن "قانون گريزي" و تثبيت "حكم حكومتي" كاري نكرده اند. اقدامي كه پيامد مثبت چنداني در ‏برنخواهد داشت، جز بازگردانده شدن اندكي معدود و مشخص كه حتي بدون انجام اين ملاقات نيز بخت تائيد ‏صلاحيت تعدادي از آنها به روش هاي ديگر، حتي توسط رهبري، وجود خواهد داشت. اقدامي كه در مقابل ‏‏- چون زمان برگزاري انتخابات مجلس هفتم- آثار منفي متعددي چون چندپارگي و چندپارچگي بيشتر نيروهاي ‏اصلاح طلب و تحول خواه، از جمله بروز شكاف ميان نامزدهاي رد صلاحيت شده و تائيد شده كنوني يا آينده، ‏و گريز هر چه بيشتر مردم از اين جريان در حال افول، از دل آن بيرون خواهد آمد.‏ در اين شرايط بهتر اين است كه مثلث رهبري اصلاح طلبان، به صورت فردي يا جمعي اجازه دهند نص ‏قانون اجرا شود و اعتراض هاي قانوني مكتوب و علني نامزدهاي تائيد نشده به رد صلاحيت هاي گسترده ي ‏چكشي مقام هاي اجرايي، به مراجع ذيربط تقديم و پيگري شود. و در صورت نياز، اين اعتراض ها شكل ‏شكايت حقوقي به خود گرفته و براي احقاق حق قانوني شهروندان به مراجع قضايي مراجعه گردد. در اين ‏شرايط نقش قانوني و شرعي و عرفي رهبران سه گانه ي ائتلاف اصلاح طلبان نيز چيزي نخواهد بود، چون ‏وظيفه ي سياسي و شرعي مسئولان ستادهاي انتخاباتي و احزاب و گروه هاي سياسي؛ دوري گزيدن از ‏كارهاي مخفي و تك روانه و تمسك به اعتراض هاي شفاف و علني و افشاگري هاي سياسي و ديني، و امر به ‏معروف و نهي از منكر، از جمله انذار حاكمان و نصيحت ملوك.‏ در اين ميان شايد تنها جايي كه براي چنين ملاقاتي باقي خواهد ماند، يك جا خواهد بود و آن هم درخواست ‏رسمي از جانب رهبري براي شنيدن صداي معترضان و مخالفان انتخابات استصوابي- آن هم از اين نوع ‏خاص بي سابقه. اگر چنين تقاضايي صورت گرفت و افكار عمومي نيز از قبل در جريان قرار گرفت، طبيعتا ‏جاي چنداني براي طرح اين نوع اما و اگرها در افكار عمومي و ميان جريان هاي سياسي و نخبگان كشور ‏باقي نخواهد ماند، مشروط بر اينكه چنين بحثي از پيش به ملت و طرفداران سياسي و حزبي گفته شده و در ‏رسانه ها اعلام شود: "ما به ملاقات مي رويم كه از جمله بگوئيم: تنها در انتخابات نسبتا «آزاد، سالم، ‏عادلانه» كه در آن امكان رقابت مطلوب و برابر وجود داشته باشد و در مرحله ي اول بتوانيم ليستي 290 ‏نفره در كل كشور ببننديم و در تمام حوزه هاي انتخاباتي دست كم به اندازه تعداد نمايندگان آن حوزه نامزد ‏اصلاح طلب يا مستقل داشته باشيم، شركت خواهيم كرد."‏ بايد به اين نكته توجه ي ويژه نشان داده شود كه نحوه ي برگزاري انتخابات مجلس هشتم و ميزان "آزاد، سالم ‏و عادلانه" بودن آن پيامدهاي خاصي خواهد داشت و نتايج "آزمون فيصله بخش" متعاقب آن را شكل خواهد ‏داد. ‏ در اين بازي در حال نوسان ميان "عمل گرايي" و "هويت و حيثيت طلبي"، كوچكترين حركتي از جانب ‏اصلاح طلبان و اقتدار گرايان در نتيجه ي اصلي يا نتايج فرعي آزمون فيصله بخش پيش رو موثر خواهد بود. ‏بايد توجه داشت كه شركت كردن يا نكردن در انتخابات پايان سياست و سياست ورزي در ايران نيست، اما ‏اگر رهبران و بازيگران سياسي بد بازي كنند، مي تواند براي بسياري، به ويژه جوانان، پايان و ختم بازي ‏اصلاحات باشد. با سپاس بسیار از حسن نظر شما یاران همیشگی این تارنما را برای استفاده از فیلتر شکن و خواندن اخبار به دوستان خود معرفی کنید :حسین رستمی

No comments: